هدف | می خواهم یک حقیقت خودمانی را به شما بگوییم. تقریباً همه ما انسان ها گرایش به تنبلی داریم. حتی به احتمال بسیار زیاد این گرایش به تنبلی در من از شما دوستی که مشغول خواندن این مقاله هستید بیشتر است!
همه این موارد یک نتیجه کلی را حاصل می کند و آن اینکه ما تمایلی به خروج از دایره آسایش خود نداشته باشیم. به همین خاطر پتانسیل شکست و عدم نتیجه گیری در همه ما وجود دارد، چرا که حالت پایه[۱] همه ما روی حالت تنبلی بسته شده است.
اما دستیابی به موفقیت و بهره وری حداکثر یک حالت و یک انتخاب آگاهانه است. ما تصمیم می گیریم که موفق باشیم و به همین خاطر کارهای خاصی را برای موفق شدن انجام می دهیم.
گوردون آلپورت [۲] روانشناس برجسته و صاحب نظر در مکتب روانشناسی کمال است. او عقیده دارد که نیروی پیشراننده اشخاص ناسالم کشمکش های ناآگاه، سختی های دوران کودکی و … است. اما اشخاص سالم از قید و اجبارهای گذشته آزادند و راهنمای این اشخاص زمان حال و هدف ها و انتظاراتی است که از آینده دارند. نیروهای انگیزشی که در گذشته ریشه دارند ما را پیش نمی رانند بلکه برنامه ها و اهدافی که برای آینده داریم ما را به جلو می برند.
داشتن هدف های درازمدت کانون وجود آدمی را تشکیل می دهد.
اهداف دراز مدت نیروهای یکپارچه کنندهای هستند که جنبه های مختلف شخصیت انسان را به یکدیگر پیوند می دهند.
جوهره هدف اینست که شخص چه می تواند باشد، نه اینکه چه بوده است و اکنون چه هست.
انسان پاسخگوی فعل پذیر محرک ها و شرایط بیرونی نیست، بلکه خود شرایط و زندگی خود را رقم میزند و تعیین اهداف نقطه شروع برای ساختن شرایط است.
آبراهام مازلو این مسئله را به روشنی بیان کرده است که اگر آگاهانه طرحی را درافکنید که از آنچه در توان شماست کمتر باشید، به شما هشدار می دهم تا آخر عمرتان ناشاد خواهید بود.
اهداف باعث افزایش تنش می شوند. انسانهای سالم نیاز مداومی به تنوع و احساس درگیری تازه دارند. کارهای روزمره و عادی را کنار می گذارند و به جستجوی تجربه های تازه می روند.
خوشبختی به خودی خود هدف نیست، بلکه محصولی از یکپارچکی موفق شخصیت در مسیر جستجوی اهداف و آرزوهاست.
هدف های نهایی اشخاص سالم در تحلیل نهایی دست نیافتنی هستند. هدف نهایی شخص را از هدف فرعی به سوی هدف فرعی دیگر می کشاند. بنابراین آلپورت می گوید که رستگاری تنها از آن کسی است که پیوسته در پی هدف هایی باشد که سرانجام به طور کامل دست نمی آید. چرا که اگر بلافاصله به اهداف خود برسیم دیگر انگیزهای در کار نیست تا زندگی ما را هدایت کند و همه جنبه های شخصیت ما را یکپارچه کند.
هاروی کاشینگ جراح معروف مغز نقل کرده است که
تنها راه دوام آوردن در زندگی، داشتن وظیفه ای برای به انجام رساندن است.
بنا به نظریه گردون آلپورت، انجام کار در حد متوسط یا کافی افراد سالم را اقناع نمی کند، بلکه اینگونه افراد می خواهند کارشان را به بهترین نحو ممکن به انجام برسانند و در این راه به عالیترین سطوح مهارت و شایستگی برسند. بنابراین هرچه شخص با فعالیت ها، مردم و اندیشه های متنوع تری در ارتباط باشد سلامت روان بیشتری می یابد.
بنابراین می توانید ملاحظه کنید که داشتن هدف واری مشخص کردن مشخصات کمی و کیفی کالا، وضعیت، شغل در مدت زمان مشخص است. هدف و هدف گذاری بیش از این ها خود وسیله هستند. وسیله ای برای دستیابی به سلامت روحی، روانی و جسمانی، به خود شکوفایی.
دوست عزیز، نظر شما در مورد محتوای این مقاله چیست؟
آیا برای برای خود هدف تعیین می کنید؟ چقدر به اهداف تان رسیده اید؟
خوشحال می شویم نقطه نظرات خود را با ما و دوستان دیگر در میان بگذارید؟
انتشار مطلب ” هدف ” با ذکر منبع و دادن لینک بلامانع است.
[۱] – Default
[۲] – Gordon Allport