هیچ کسب و کاری در خلاء به وجود نمی آید. شناخت محیط کسب و کار از اولین و مهمترین اقدامات هر کارآفرین برای ایجاد کسب و کار خود است. موفقترین کسب و کارها در جهان با بررسی محیط اطراف خود نیازها و خواسته های مشتریان را می شناسند و برای آن راه حلهایی در قالب خدمات و محصولات خود ارائه می دهند.
همه ما با ابزارهای گوناگونی که برای بررسی و تحلیل محیط کسب و کار Business Environment Analysis استفاده می شود مانند ماتریس سوات (SWOT) ، الگوی پستل (PESTEL) و … آشنایی داریم. اما آن چیزی که می خواهم در این مقاله به آن اشاره کنم ، شناخت پارادایم کلی و روند تغییرات محیط کسب و کار است. به این منظور از چند منظر به موضوع نگاه می کنیم؛
آقای آلوین تافلر به همراه همسر خود، ازجمله بزرگترین آینده پژوهان جهان بودند. آنها کتاب های ارزنده ای مانند شوک آینده، موج سوم، انقلاب ثروت آفرینی و … تألیف کردند. در این کتاب ها آنها به پیش بینی روند تغییرات محیط زندگی انسان دست زدند که بسیاری از آنها نیز درست از آب در آمدند.
در کتاب موج سوم که در دهه ۷۰ میلادی تألیف شد، آنها تاریخ زندگی تکنولوژیکی بشر را به سه دوران عمده موج کشاورزی، موج صنعت و موج خدمات تقسیم کردند. هر کدام از این دوران ویژگی های خاص خودشان را دارند که در زیر آنها را بررسی می کنم.
این دوره از حدود هشت هزار سال پیش با اختراع ابزار آلات ساده کشاورزی و یکجانشینی انسان شروع می شود و تا حدود ۲۵۰ سال قبل و تا انقلاب صنعتی به طول می انجامد.
در این دوره قدرت و سرمایه اصلی زمین بوده است. انسان ها همه چیز را از زمین تولید می کردند و برای همین زمین ارزش ویژه ای داشته است. هر حکومتی که وسعت بیشتر و زمین های حاصلخیز زیادتری در اختیار داشته ، امکان تولید بیشتر، امکان مدیریت جمعیت بیشتر و در نتیجه قدرت بیشتری داشته است. برای همین است که جنگ های دوران باستان بسیار زیاد بوده است. چرا که فرمانروایان برای افزایش قدرت خود باید زمین ها و ثروت دیگران را تصاحب می کردند. در این دوران قواعد بازی به صورت برد-باخت مطلق بوده است.
در این دوران قدرت موروثی و خانوادگی بود. طبقات اجتماعی ثابت بود و امکان نداشت کسی بتواند از یک طبقه اجتماعی به طبقه دیگر برود.
نیروی غالب نیروی عضلانی و فیزیکی انسان بود و ارتش به عنوان پشتیبان قدرت عمل می کرد. در این دوران کارها به صورت تقسیم کار اجتماعی و در قالب مشاغل تحمیلی و از قبل مشخص انجام می شود.
زمان در این دوره به صورت خطی است و شخص در طول زندگی خود قرار است از نطقه آ به نقطه ب برود که از قبل برایش تعیین شده است.
البته هنوز هم بسیاری از جوامع و مردم جهان از لحاظ تفکر و تکنولوژی در دوران کشاورزی زندگی می کنند.
به طور مشخص این دوره تاریخی همزمان با انقلاب صنعتی در قرن هجدهم و با استفاده روز افزون از ماشین بخار شروع شده و تا بعد از جنگ جهانی دوم و اواخر دهه ۶۰ میلادی ادامه دارد.
در این دوره سرمایه اصلی پول و امکان تولید پول است و نه زمین. بنابراین قدرت اصلی استفاده از دستاوردهای صنعتی برای خلق پول است. به همین خاطر جنگ های پیاپی جای خود را به روابط استعمارگرانه می دهد. کشورهایی که از لحاظ توان صنعتی بالاتر هستند، برای تأمین منابع اولیه و فروش محصولات تولید شده، روابط استعماری با دنیای عقب مانده برقرار می کنند.
در این دوره نیروی ماشین جای نیروی عضلانی را می گیرد ، اما همچنان به انسان نگاه ماشینی می شود. ارتش جای خود را به نیروی کار می دهد؛ کارگر به جای سرباز و کارفرما به جای ژنرال.
موفقیت در کارها در این دوران مستلزم تخصص گرایی است و اگر شخصی می خواهد به جایی برسد، باید در حرفه ای متخصص باشد.
در این دوره افزایش تولیدات صنعتی رشد کمی چشمگیری دارد. به کمک استانداردسازی، همسان سازی، هم زمان سازی، بشر تولید انبوه را راه اندازی می کند.
زمان در این دوره به صورت دایره است. شخص مانند ماشین هر روز سر ساعت مشخصی شروع به کار می کند، کار تکراری انجام می دهد، سر ساعت مشخصی کارش تمام می شود و این سیکل همیشه ادامه دارد.
این دوران از اواخر دهه هشتاد و اویل دهه نود میلادی آغاز شده است. این دوره دانش و اطلاعات و همین طور ابزار نگهداری و یا انتقال این دانش عامل ایجاد کننده قدرت هستند. علومی مانند الکترونیک، کامپیوتر و بیولوژیک پایه تغییرات و دگرگونی های فراوان را ایجاد می کنند. به این ترتیب نیروی اصلی نه زمین و نه ماشین صنعتی بلکه ذهن انسان است.
در این دوره بر خلاف عصر صنعت رشد کیفی بر رشد کمی ارجحیت پیدا می کند و ما با مباحثی مانند تولید سفارشی انبوه یا تولید ناب رو به رو هستیم.
بر خلاف عصر صنعت که عوامل تولید برون زا هستند ( منابع اولیه از سرزمین های دیگر آورده می شد و بازارها هم در سرزمین های دیگر بود) این تولید درون زا است و از منابع داخلی و ذهنی انسانی سرچشمه می گیرد.
بر خلاف عصر صنعت که تخصص در یک رشته تضمین کننده موفقیت بود، در این دوران به دلیل تغییرات فراوان محیط بیرون، اشخاص نیازمند داشتن چندین تخصص و یا به عبارت دیگر نیازمند حضور در فضای میان رشته ای و میان تخصص ها هستند. به این معنی که با پیوند دادن چندین حوزه تخصصی، حوزه جدیدی از دانش را به وجود بیاورند. مانند بسیاری از علوم و رشته هایی که امروزه به وجود آمده و تا چند دهه گذشته وجود نداشتند.
زمان در این دوره حالت اسپایرال دارد. هم دایره ای است و هم خطی! مانند فنر، با هر دور دایره ای که زده می شود، مقداری هم جلو می رویم. بنابراین به دلیل ماهیت و ذات یادگیری علم، با انجام کارهای به ظاهر تکراری، علم بیشتر تولید می شود و جلوتر نیز می رویم.
اما همین بسترهای کامپیوتری، الکترونیکی و به خصوص فضای مجازی، باعت رشد انفجاری تولید علم شده است. از این به بعد همین رشد تصاعدی دانش، فاکتور اصلی تغییرات محیط کسب و کار امروزی خواهد بود.
در زبان علمی فیزیک هسته ای، نیمه عمر به مدت زمانی گویند که ماده پرتوزا به نصف مقدار اولیهٔ خود بر اثر واکنش های پرتوزایی تقلیل می یابد. به بیان دیگر نیمه عمر می تواند روندی تصاعدی نزولی یک پدیده را نیز نمایان کند.
بنابراین با تسری این موضوع به کل علم می توان گفت که نیمه عمر علم، مدت زمانی است که نیمی از علم و دانش موجود انسان منسوخ شده و دیگر کارایی ندارد. این موضوع به دلیل توسعه و افزایش تصاعدی علم و دانش اتفاق می افتد.
تخمین زده می شود در عصر کشاورزی نیمه عمر علم به هزاران سال می رسیده است. در عصر صنعت این نیمه عمر به حدود ۳۰۰ سال رسیده است. یعنی ۳۰۰ سال زمان نیاز است تا نیمی از دانش جهان متحول و زیر و رو شود. در سال ۱۹۹۸ میلادی ، یونسکو اعلام کرد که نیمه عمر علم به ۳۰ سال رسیده است و پس از آن در سال ۲۰۰۲ این عدد را ۳ سال اعلام کرد. بر اساس اعلام یونسکو در سال ۲۰۱۰، نیمه عمر علم از ۳ سال به ۳ ماه رسیده است، یعنی در مدت سه ماه نیمی از علم جهان متحول میشود. همچنین پیش بینی می شود نیمه عمر علم در سال ۲۰۲۰ به ۳ هفته تقلیل مییابد.
اتفاق شگرفی که در سال ۲۰۵۰ میافتد این است که نیمه عمر علم از زمان تولید آن جلو می زند، یعنی تا زمانی که مثلاً یک کالای الکترونیکی ساخته شود و از کارخانه خارج شود قدیمی شده و کارخانه مشابهی آن را تولید کرده است. همه این اعداد نشان می دهد که سرعت تحول علم در جهان خصوصاً در بخش های-تک و نرم افزاری زیاد شده است. این موضوع ما را وارد بحث تکینگی یا Singularity می کند.
تکینگی در اصل اصطلاحی است که از فیزیک نجومی آمده است. به این ترتیب که در مرکز سیاه چاله و شعاع صفر مشخصه جالبی وجود دارد. در این ناحیه انحنای فضا-زمان بی نهایت می شود، به عبارت دیگر میدان گرانشی به بی نهایت می رسد، به این ناحیه در مرکز سیاه چاله، تکینگی (Singularity) می گویند.
اما نگران نشوید، ما وارد این مباحث نمی شویم 😉 !
اصطلاح تکینگی در حوزه های دیگر هم کاربرد دارد، از جمله حوزه فناوری. تکینگی فناوری فرضیه ای است که پیشبینی میکند که شتاب در فناوری در نهایت باعث می شود که هوش مصنوعی از هوش بشر پیشی بگیرد و منجر به تغییرات شگرف یا حتی پایان تمدن بشری بشود. چون توانایی های چنین هوشی ممکن است قابل درک نباشند، اتفاقاتی که بعد از تکینگی فناوری میافتند ممکن است پیشبینی ناپذیر باشند. رِی کورزویل یکی از آینده پژوهان معروف جهان پیش بینی می کند که تکینگی حدود ۲۰۴۵ رخ می دهد.
اگر به موضوع نیمه عمر علم برگردیم، گفتیم که مدتی زمانی است که نیمی از علم را باید کنار گذاشت را نیمه عمر علم می نامیم. به معنی دیگر نیمه عمر علم می تواند مدت زمانی که علم بشر دو برابر می شود را نیز به ما نشان دهد.
همان طور که در بالا اشاره شد، این مدت زمان دائماً کاهش می یابد تا جایی که علم در هر لحظه می تواند دو برابر شود. به این حالت حالت تکینگی گفته می شود.
این اتفاق به کمک هوش مصنوعی بسیار پیشرفته تر از هوش بشری حادث می شود و جهان آن موقع که ممکن است کمتر از همین ۳۰ سال آینده باشد، بسیار متفاوت با الان خواهد بود.
سوال آیا برای چنین جهانی آماده هستیم ؟
در دنیای امروز در هر ثانیه چهار نفر در دنیا متولد می شوند، هر سه دقیقه یک سایت اینترنتی ثبت می شود و هر هفته یک شبکه اجتماعی ایجاد می شود. به نظر شما با این روند در ۳۰ سال آینده چه اتفاقاتی می افتد؟
در چنین دنیایی نمی توان به روش ۳۰ سال قبل تجارت و داد و ستد کرد و حتی روش های معاملات تجاری و بازرگانی هم دستخوش تغییرات می شوند. اگر در چنین دنیایی متحول نشویم و با روش های نوین کار نکنیم به یک انسان غارنشین تبدیل خواهیم شد و رقبایی همیشه وجود دارند که از ما پیشی بگیرند.
برای آگاهی و شناخت بیشتر محیط کسب و کار می توانیم از بُعد دیگری نیز به موضوع نگاه کنیم. این بعد نمایانگر تفکرات غالب در طی ۲۰۰ سال گذشته است که تاثیرات فراوانی بر محیط زندگی انسان ها و دنبال آن محیط کسب و کار گذاشته است. در این باره دو مفهوم کلی وجود دارد که مورد بررسی قرار می دهم؛ مدرنیسم و پست مدرنیسم.
در ارتباط با آغاز عصر مدرن، اختلاف نظر وجود دارد. عدهای آن را از فاصله ما بین رنسانس تا انقلاب صنعتی می دانند. عده ای آغاز گاه صنعتی شدن جوامع اروپایی و پیدایش وجه سرمایه داری و تعمیم تولید کالایی و آغاز گاه مدرنیته می دانند.
از سوی دیگر نویسندگانی نیز حد نهایی مدرنیته را میانه سده بیستم و حتی امروز می شناسند. گروه چهارم از اندیشمندان آن را به معنای تمدن غربی و آنچه بعد از رنسانس تا پایان جنگ جهانی دوم وجود داشته می شناسند. اما به طور کلی به هر چیزی که با سنت ها و تمدن بازمانده از قرون وسطی می جنگد ”مدرن” می گویند. مبنای مدرنیته «خرد انسان» است و مدرنیته یعنی:
خرد باوری و تلاش برای خردمندانه کردن هر چیز، شکستن و ویرانگری عادت های اجتماعی و باورهای سنتی، همراه با پشت سرنهادن ارزش ها و حس ها و باورها و در یک کلام شیوه های مادی و فکری زندگی کهن.
البته مدرنیسم با مدرنیته فرق دارد. مدرنیته یک رویکرد عمومی است و همان نو شدن است. نو شدنی که کسی عزم به نوآوری نداشته و خود به خود روی داده است. اما مدرنیسم نوعی ایدئولوژی است، نوعی اندیشه ؛ در پی جایگزین کردن مدرن به جای کهنه و بر این اساس مدرن را برتر از کهنه می داند.
پارادایم مدرنیسم در حوزه های مختلفی اتفاق افتاده است؛ از جمله در ادبیات، سینما، هنر ، معماری ، شهرسازی و حتی صنعت و کسب و کار. مدرنیسم ویژگی های مشخصی دارد که عبارتند از:
نگاه کنید به تولیدات صنعتی یک شکل و یکسان، ساعات کاری یکسان، تنوع کم محصولات، استفاده همه مردم از یک محصول مشخص و …
اما همان طور که می دانید این دیدگاه خشک مشکلات فراوانی نیز به وجود آورد. بنابراین پارادایم جایگزینی برای آن نیاز بود. این پارادایم پست مدرنیسم نام دارد که با استفاده از ویژگی های فن آوری نوین و پیوند آن به خصوصیات انسانی تر، آزادی عمل بیشتری را به مردم داد و هر شخص را قادر کرد که خود یک تولید کننده باشد.
نمونه های فراوانی را از اجرای این اصول در محیط کسب و کار امروز می توانیم مشاهده کنیم. شرکت های چابک استارتاپی به جای شرکت های بزرگ دولتی ( اسنپ و دیجی کالا در مقابل ایران خودرو و کفش ملی ). تولید سفارشی انبوه در مقابل تولید انبوه خشک ( انتخاب خودرو با مشخصات دلخواه از سایت اینترنتی خودروسازان خارجی مثلاً لکسوس در مقابل گزینه های محدود و بی کیفیت داخلی مثلاً پراید سایپا ) تغییرات لحظه ای فناوری در محیط کسب و کار که برنامه ریزی لحظه ای می خواهد، به جای برنامه ریزی های استراتژیک ۵ ساله شرکت های بزرگ که دستاورد اجرایی بسیاری پایینی دارند. دورکاری و فریلنسری به جای کارت زدن و رفتن سرکار در ادارات و کارخانجات. خرید مجازی به جای حضور فیزیکی در بازار. گسترش علم در همه جای دنیا، پخش زنده اتفاقات و رویدادها و بسیاری از موارد دیگر.
بعد از مرور دو دیدگاه عمده ( موج های فن آوری و پارادایم های فلسفی-اجتماعی ) می توانم ویژگی های عمومی محیط کسب و کار امروز را به صورت زیر جمع بندی کنم:
این موارد برخی از ویژگی های محیطی کسب و کار امروز جهان و به تبع آن ایران است. در آینده نزدیک تمام این موارد با حداکثر سرعت به سمت تحول بیشتر و پیچیده تر شدن سیر می کنند تا ما را برای مرحله تکینگی فن آوری آماده کنند. آیا شما و کسب و کارتان برای این دوران آماده اید ؟
تألیف : علی خادم الرضا
همچنین می توانید رادیو کارآفرینی را کست باکس دنبال کنید.
در این ویدئو در اینباره صحبت می شود که کسب و کار یک سیستم است و در نتیجه ویژگیهای سیستم را دارد و با نگاه سیستمی باید به آن نگریسته شود. از طرف دیگر کسب و کار یک سیستم باز اجتماعی است که تعامل با محیط برایش نه تنها اجتناب ناپذیر بلکه ضروری است. از اینرو اهمیت و ضرورت شناخت و تحلیل محیط کسب و کار بسیار بالا می باشد.
در این ویدئو درباره دلایل اهمیت و ضرورت شناخت و تحلیل محیط کسب و کار توضیح داده شده است. اینکه اثرات محیط کسب و کار بر روی کارآفرینی و کسب و کار به خصوص در ایران چگونه است در این ویدئو و کل درس شناخت و تحلیل محیط کسب و کار توضیح داده شده است.
در این ویدئو درباره سلسله مراتب سیستم های کنت بولدینگ صحبت می شود. ویژگی های هر رده از سیستم ها توضیح داده می شود و درباره جایگاه کسب و کار به عنوان یک سیستم باز اجتماعی در این سلسله مراتب صحبت می شود.
در این ویدئو درباره ویژگیها و مشخصه های پارادایم پست مدرنیسم در شناخت و تحلیل محیط کسب و کار صحبت می شود. با توجه به این ویژگیها می توانید انتخاب کنید که بسته به نوع کسب و کارتان و محیطی که در آن فعالیت میکنید، چه معیارهایی را برای کار و رقابت انتخاب کنید.
در این ویدئو به محیط کسب و کار از منظر موج های فناوری آقای الوین تافلر نگاه می شود. موج سوم یا همان عصر اطلاعات تعریف شده و ویژگیهای آن و اثراتش بر روی محیط کسب و کار و خود کسب و کارها توضیح داده می شود.
در این ویدئو درباره ساختار بازار و انواع آن صحبت می شود. در دسته بندی ارائه شده بازار رقابت کامل، بازار رقابت انحصاری، بازار انحصار چند جانبه و بازار انحصار کامل معرفی شده و ویژگی های هر کدام توضیح داده می شود. بررسی ساختار بازار می تواند در تحلیل محیط نزدیک کسب و کار جای بگیرد (محیط نزدیک اشاره به صنعت و بازاری دارد که کسب و کار در آن فعالیت می کند).
در درس شناخت و تحلیل محیط کسب و کار در سایت فرادرس، مبحث ساختار بازار در چارچوب زیر مجموعه مدل الماس پورتر توضیح داده شده است. آشنایی با این موارد می تواند در علوم مختلف کسب و کار مانند مدیریت سازمان، مدیریت بازاریابی، مدیریت استراتژیک، کارآفرینی و … مفید باشد.
می توانید ویدئوها را در کانال یوتوب علی خادم الرضا مشاهده بفرمایید.
لینک صفحه درس شناخت و تحلیل محیط کسب و کار علی خادم الرضا در سایت فرادرس
درس شناخت و تحلیل محیط کسب و کار علی خادم الرضا در سایت فرادرس دارای ۴۷ درس و مدت زمان آن ۶ ساعت و ۳۴ دقیقه است.
2 Comments
بسیار کاربردی و علمی.
ممنون از مطالب ارزنده ای که انتشار می دهید.
با آروزی موفقیت برای شما مهدی عزیز
موفق باشید