همه تعاریف و تعابیر مذکور در ارتباط با استراتژی درست هستند، اگر و فقط اگر، فلسفه استراتژی را به همراه خود داشته باشند، یعنی بر درک و استفاده از فرصتها استوار باشند. بدون درک فرصتهای استراتژیک ، استراتژی امری کاملاً بی ثمر خواهد بود. فرصتها درونمایه اصلی استراتژی هستند و بدون آن هیچ نتیجه ای حاصل نخواهد شد. فرصت در محیط کسب و کار از نیاز پاسخ داده نشده بازار شکل می گیرد (غفاریان و کیانی، ۱۳۸۷،B ،۲۶).
در رویکرد استراژیک باید دائماً به دنبال فرصت هایی بود که برای سازمان منافع کثیری به همراه داشته باشد. چرا که استراتژی یک برنامه نیست بلکه یک طرز نگرش است که اساس آن بر تشخیص فرصت های اصلی و محقق ساختن منافع نهفته در آن قرار دارد. در تعریف فرصت باید بیان داشت که فرصت عبارت است از فراهم شدن عوامل بروز منفعت به صورت ناقص. کارکرد استراتژی کشف و به فعلیت رساندن منافع بالقوه و نهفته در فرصت است (غفاریان و کیانی، ۱۳۸۷، A ،۴۴-۴۸).
فرصتها صرفاً زائیده عوامل بیرونی نیستند و قابلیتها (عوامل داخلی) در شکل گیری آنها نقش مهمی دارند. قابلیت های کلیدی [۱]، اساس مزیت رقابتی سازمان ها (در بهره گیری از فرصتها) به شمار می آیند. زمینه قابلیت کلیدی ، گلوگاه های [۲] کسب و کار است. توانمندی در غیر گلوگاه ها قابلیت کلیدی محسوب نمی شود زیرا دستیابی به آن برای همه امکان پذیر است و مزیت رقابتی ایجاد نمی کند.
که در آن استراتژیست با الهام از دیدگاه خود و روند کار، آینده را پیش بینی کرده و با این امید که در زمان بروز فرصت بالقوه برای بهره برداری از آن مهیا باشد در جهت دستیابی به قابلیت های مورد نیاز آینده سرمایه گذاری می کند [۳]. این رویکرد به همان میزان که در ایجاد مزیت رقابتی مؤثر است ریسک سرمایه گذاری بالایی را نیز متوجه سازمان می کند.
که به مراتب اقتصادی تر است اما در مقابل ریسک از دست رفتن فرصت ها را متوجه سازمان می سازد (غفاریان و کیانی، ۱۳۸۷ A،۴۸-۵۴).
تصمیم انسانی وابسته به تمایلات ارادی، جهان بینی اندیشه ای و امکانات و قابلیتهای در دسترس و به بیان دیگر متکی بر سه عامل ” خواستن”، ” دانستن” و ” توانستن” است.
موفقیت در پیاده سازی هر تصمیم نیز در گرو ترکیب مناسب و متوازن سه عامل فوق است:
به نظر محققان، ضعف در تدوین و اجرای استراتژی های نوآورانه در سازمان ها عامل اصلی عقب ماندگی در کشورهای در حال توسعه است (انصاری، ۱۳۹۰). در این میان هدف غایی استراتژی (نوآورانه) دستیابی به منافع نهفته در فرصت ها و بنابراین اولین قدم در این راه درک فرصتهاست. درک فرصت از پی بردن به منافع نهفته در آن آغاز می شود و سپس با تشخیص قواعد حاکم بر آن تکامل می یابد.
واقعیت این است که برای تشخیص صحیح فرصتها و عوامل مزیت بخش رقابتی فرایندی وجود ندارد و به جای آن باید به بصیرت و فهم مدیران از محیط کسب و کار متکی بود. بصیرتی که حاصل شناخت صحیح آنان از قواعد کسب و کار است.
راهکار استراتژیک [۴] با شناخت این قواعد چگونگی تحقق منافع نهفته در فرصت ها را مشخص می سازد.
بنابراین استراتژی به دو بخش اصلی تفکیک می شود:
که معمولاً از ملاحظه یک پدیده آغاز شده و به درک فرصتهای استراتژیک می انجامد.
بالفعل که کردن منافع نهفته در فرصتهای استراتژیک را بر عهده دارد. راهیابی استراتژیک، راهکارهای استراتژیک را برای دستیابی به منافع استراتژیک مشخص می کند و برای آن دو رویکرد کلی وجود دارد. رویکرد قاعده روی [۵] که در آن تلاش می شود راهکارهایی بر مبنای قواعد حاکم شکل بگیرند و لازمه آن شناخت قواعد است. رویکرد قاعده شکنی [۶] که در آن تغییر قواعد موجود برای استفاده از فرصت ها مد نظر است (غفاریان و کیانی، ،۱۳۸۷ A ،۵۴-۵۷).
برگرفته از سند برنامه استراتژیک واحد تحقیق و توسعه سازمان اتکا
تهیه و تدوین: علی خادم الرضا
انتشار مطلب فرصتهای استراتژیک با ذکر منع بلامانع است.
[۱] – Core Competencies
[۲] – Critical Success Factor
[۳] – به عنوان مثال کشور مالزی که استراتژی خود را برای استفاده از فرصتهای نهفته در عصر تکنولوژی اطلاعات بنا نهاده و پروژه MSC (Multimedia Super Corridor) را برای ایجاد زیرساختهای کسب و کار سال ۲۰۲۰ به اجرا گذاشته است. نگارنده.
[۴] – Strategic Solution
[۵] – Rule Following
[۶] – Rule Breaking
دوست عزیز شما می توانید در کنار مطالعه مقالات کارآفرینی و کسب و کار در وبسایت علی خادم الرضا، مقالات متعدد تخصصی با موضوعات برنامه ریزی ، برنامه ریزی و مدیریت استراتژیک ، تفکر استراتژیک ، استراتژی سازی و سایر موضوعات مرتبط با مبحث استراتژی را مطالعه کنید.