در بسیاری از کتاب هایی که در خصوص موفقیت فردی و شغلی نوشته شده است بارها و بارها به این نکته اشاره شده که افراد موفق برای دستیابی به اهداف شان خود را در وضعیت “باید مطلق” قرار می دهند. یعنی با بکارگیری هر روش ذهنی و اجرایی تلاش می کنند تا به اهداف شان برسند.
باید بگویم این یک حالت افراطی است و نتیجه معکوس به همراه دارد. چرا که کسی که خود را در این شرایط قرار می دهد خود را به نتیجه و دستاوردها وابسته می کند و در صورت عدم دستیابی به آنها غمگین می شود، از آرامش به دور می شود، تنش و اضطراب او افزایش می یابد، تمرکزش کم می شود، به علت اینکه توجهش همواره به آینده و اهدافش است از زمان حال غافل می شود، دچار تضاد و دوگانگی می شود، زودتر تحلیل می رود و… . تمام این موارد به این علت است که فرد خود را در حالت “باید” قرار می دهد. اگر با خود صادق باشیم می بینیم که ما و تمام انسانها تا بحال به بیشتر اهداف خود نرسیدیم، پس این همه فشار برای چه؟
روانشناس معروف بنام آلبرت اِلیس [۱] عقیده دارد که مشکلات زندگی مردم به خاطر فلسفه زندگی آنهاست که با دردهای هیجانی آنها همراه می شود. او روش درمانی را پیشنهاد داده است که خود شخص بتواند عقاید خشک خود را کنار بگذارد (در اینجا در مورد بحث ما عقاید خشک همان باید مطلق در رسیدن به اهداف تعیین شده هستند).
اِلیس پیشنهاد می کند که الزام هر چیز را برداشته و حالت ترجیح برای آن بگذارید. به عنوان مثال نگویید (و فکر نکنید) که حتماً باید آن کار را انجام بدهم، با آن شخص صحبت کنم، آن خانه را بخرم، این رشته تحصیلی را بخوانم و… . به جای آن بگویید بهتر است آن کار را انجام بدهم، با آن شخص صحبت کنم، آن خانه را بخرم، این رشته را بخوانم و … . به این شکل ساده توجه کنید.
حضرت محمد (ص) اعتدال را بیشتر کرده و فرمودند خیر الامور اوسطها، به معنی اینکه بهترین کار حد وسط آنست.
به انگشتان دست خود نگاه کنید. آنها را از شصت تا انگشت کوچک خود به ترتیب حالت زیر نام گذاری کنید.
حالت باید
حالت بهتر است
حالت خوب است
حالت خوب نیست
حالت نباید
هر زمان که وسوسه شدید خود را در معرض حالت باید مطلق و فشارهای بیش از حد قرار دهید به یاد این نام گذاری بیافتید و ذهنیت و عملکرد خود را از حالت باید به حالت خوب است بیاورید.
بنابراین و با توجه به این توصیه، پیشنهاد می شود که ما چه در مرحله تعیین اهداف، چه در مرحله تلاش برای دستیابی به آنها و همین طور در مرحله دستیابی به نتایج حد وسط را گرفته و همه چیز را در اعتدال نگه داریم. در این صورت مسیر دستیابی به اهداف مسیری دلچسب خواهد بود که از لحظهِ لحظه بودن در آن لذت خواهیم برد و با کمترین فشار عصبی، بیشترین بهره وری در دستیابی به نتایج را خواهیم داشت.
دوست عزیز، نظر شما در مورد محتوای این مقاله چیست؟
شما چقدر با میانه روی موافقید؟ یا اینکه با این نظر موافقید که برای موفقیت در کارآفرینی یا زندگی باید تمام توان خود را بر روی کاری که انجام می دهید متمرکز کنید.
خوشحال می شویم نقطه نظرات خود را با ما و دوستان دیگر در میان بگذارید؟
انتشار مطلب ” میانه روی راه سعادت ” با ذکر منبع و دادن لینک بلامانع است.
[۱] – Albert Ellis