جهان امروز جهان تغییرات سریع و غیر قابل پیش بینی است و در این جهان مدیریت و تصمیم گیری صحیح سخت ترین کار! حالا در زمانی که پیچیدگی های محیطی به نهایت خود رسیده است، چارچوب کانوین به عنوان یک مدل تحلیلی، ذهنی و مفهومی تلاش می کند به اشخاص، نهادها و کسب و کارها برای تصمیم گیری بهتر کمک کند.
چارچوب کانوین به کارآفرینان، مدیران و تمام کسانی که تصمیم گیری می کنند کمک می کند تا بتوانیم درک و حس شفاف تری نسبت به محیط داشته باشند و از این طریق تصمیمات صحیح تری بگیرند، چرا که می دانیم درست بودن تصمیمات بر اساس و اقتضای شرایط و اهداف قابل توجیه است و هیچ چیز به نوبه خود ارزش خاصی ندارد مگر ارزشی که ما به آن می دهیم.
چارچوب کانوین توسط آقای دیو اسنودن (Dave Snowden) در سال ۱۹۹۹ معرفی شده است. آقای اسنودن اهل کشور ولز هستند و بنابراین کانوین هم یک لغت ولزی به معنی بوم است (ساینِفین نوشته می شود و کانِوین یا کاینوین تلفظ می شود). اما در این مدل، معنی لغت بوم تنها به مفهوم زیست شناسی آن دلالت نمی کند، بلکه جنبه های مختلف اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، تکنولوژیکی و … زندگی را در بر می گیرد. به طور کلی مفهوم مدل کانوین از مفاهیم نظری سیستم های پیچیده نشأت می گیرد.
مدل کانوین یک مدل تقسیم بندی هست ( مانند بسیاری از مدل هایی که در مدیریت کاربرد دارند به عنوان مثال جدول SWOT). در مدل های دسته بندی چارچوب بر داده ها مقدم است. یعنی ما داده ها و اطلاعات را در چارچوبی که از قبل وجود دارد وارد می کنیم تا نگاه جدیدی بدست آوریم.
چارچوب مفهومی کانوین به منظور افزایش درک از محیط و در نتیجه تصمیم گیری بهتر، محیط اطراف را از حیث سادگی و پیچیدگی به ۵ دسته تقسیم می کند و پیشنهاد می دهد که در هر دسته چه فرایندها و الگوهای فکری برای تصمیم گیری بهتر رعایت شود.
شمای کلی از چارچوب کانوین در بستر پیچیدگی محیط
می توان انواع محیط های مختلف کسب و کار را بر اساس دسته بندی زیر در نظر گرفت
این قسمت که معمولاً پائین و سمت چپ نمودار جای دارد نماینده محیط هایی است که شرایط در آنها ثابت بوده و در نتیجه راه حل ها نیز معلوم است. در اینجا روابط علت و معلولی وجود دارد و ما از قبل نسبت به آنها آگاهی داریم، قواعد و چارچوب کاری را در آنها می شناسیم و می دانیم برای هر پدیده ای که در این فضا رخ می دهد چه تصمیمی اتخاذ کنیم. در این قسمت ما “می دانیم که می دانیم”.
فرآیند تصمیم گیری در محیط های ساده و شفاف بسیار مشخص است. در اینجا ما ابتدا نسبت به پدیده ها شناخت پیدا می کنیم، سپس آنها را دسته بندی می کنیم و در نهایت به آنها پاسخ می دهیم. به این ترتیب که Sense > Categorize > Respond
از آنجایی که محیط ساده و شفاف ثبات زیادی دارد، پدیده ها و پاسخ به آنها می تواند بسیار ساده و از پیش تعیین شده باشد. بنابراین انتظار ما این است که اگر مسئله ای در این محیط داریم بتوانیم بهترین پاسخ و تصمیم را در ارتباط با آن ارائه دهیم. (Best Practice)
محیط های ساده و شفاف و فرآیند تصمیم گیری مخصوص آنها، بیشتر شامل محیط ها و سازمان هایی است که قوانین، ساختارهای بروکراتیک و کاغذ بازی و فرآیندهای اجرایی ثابت در آنها جاری است.
به عنوان مثال بانک ها برای وام دادن به مشتریان خود شرایطی را تعیین کرده اند که اگر آن شرایط فراهم شود وام پرداخت می شود. حالا اگر مشتری قسط وام خود را پرداخت نکند (بر اساس تجربیات قبلی) قوانینی وجود دارد که با او برخورد می شود. مشاهده می کنید که در اینجا همه چیز از قبل تعیین شده است و متصدیان بانکی به محض برخورد با این مسائل می توانند آنها را شناسایی و دسته بندی کنند و پاسخ مناسب (Best Practice) را ارائه بدهند.
این محیط ها شامل مواردی است که ما “می دانیم که نمی دانیم”. در محیط های سخت و بغرنج راه حل های متنوع و گوناگونی می تواند برای یک مسئله وجود داشته باشد. راه حل هایی که البته مانند محیط های شفاف و ساده از قبل تعیین شده نیستند، بلکه باید با تجزیه تحلیل و آزمون و خطا بدست بیایند.
بنابراین فرآیند تصمیم گیری در محیط های سخت به ترتیب شامل درک ، تجزیه و تحلیل (به جای دسته بندی در محیط های ساده) و پاسخ است. Sense > Analise > Respond .
از آنجایی که در محیط های سخت و بغرنج تنها یک راه حل قطعی و از پیش تعیین شده برای مسائل وجود ندارد، جنس پاسخ ها از نوع خوب یا Good Practice است (در مقابل Best Practice). در اینجا اشخاص تصمیم گیرنده با بررسی و تجزیه و تحلیل مسائل بازه ای از انتخاب ها را برای خود خلق می کنند و از میان آنها بهترین حالت مقدور (و نه بهترین حالت موجود و ممکن) را انتخاب و اجرا می کنند.
نمونه های این محیط های سخت را می توان در برخورد با مسائل و چالش های مهندسی، وکالت، پزشکان اتاق عمل جراحی، مدیران کسب و کار و … مشاهده کرد که با استفاده از تجربیات خود با موضوعاتی تا حدودی آشنا و تا حدودی نا آشنا بر خورد می کنند.
به طور کلی گفته می شود سیستمی که حجم ناشناخته ها بیشتر از شناخته ها باشد یک سیستم پیچیده است. در محیط های پیچیده روابط علت معلولی وجود ندارد. در اینجا ما “نمی دانیم که چه چیزهایی را نمی دانیم”. بنابراین بر خلاف محیط های قبلی از حدی نسبی نظم برخوردار بودند و از این بابت تا حدی نسبت به مسائل شناخت وجود داشت، در محیط های پیچیده شناختی هم از مسائل وجود ندارد.
از این رو گام نخست در فرآیند تصمیم گیری در محیط های پیچیده به کاوش گری در مورد مسائل اختصاص دارد تا در نتیجه آن بتوانیم شناخت و درکی نسبت به آنها پیدا کنیم و نهایتا پاسخی به آن بدهیم. Probe > Sense > Respond. به همین خاطر تصمیمی که در این شرایط گرفته می شود الزماً یک تصمیم عالی یا خوب نیست، بلکه یک تصمیم ظهوری و بروزی برای این شرایط خاص است Emergent Practice.
در اینجا هیچ چیز از قبل مشخص نیست بنابراین با احتیاط با مسائل برخورد می شود. مانند زمانی که شرکت های بزرگ می خواهند برای اولین یک محصول جدید انقلابی را به بازار عرضه کنند که نمونه آن قبلاً وجود نداشته یا بشر با مسائلی روبه رو می شود که نظیر آن را هرگز ندیده است.
استراتژی صحیح تصمیم گیری در برخورد با مسائل و محیط های پیچیده اینگونه است که بعد از کاوش و شناخت مسئله، با تمام قدرت وارد فاز اجرایی نمی شویم ( چرا که ریسک شکست بالا وجود دارد). بلکه در مقابل راه حل نهایی را در مقیاس یک نمونه اولیه یا پایلوت اجرا می کنیم تا بتوانیم در صورت موفقیت آن را توسعه داده و در صورت شکست آن را به پایان رسانیم. این استراتژی، استراتژی غالب در برخورد با نتایج کاری مراکز تحقیق و توسعه شرکت های بزرگ است که مورد استفاده قرار می گیرد.
همانطور که از نام این نوع محیط ها آشکار است، در آنها فضای پر از آشوب است. هیچ رابطه مشخص علت و معلولی میان پدیده ها وجود ندارد. در این فضاهای پر آشوب شرایط عموماً بحرانی است، بنابراین وظیفه اول مدیران و تصمیم گیران پاسخ سریع و قاطع به مسائل است تا بتوانند محیط را به ثبات نسبی برسانند و از شرایط بحرانی خارج کنند. دقت کنید در اینجا به دنبال بهترین راه حل نیستیم، بلکه فقط چیزی که بتواند مقداری شرایط را ثابت کند (شاید این فضا برای بسیاری از کارآفرینان و صاحبان کسب و کار در کشور ما بسیار آشنا باشد!!).
اقدام در این فضا مانند الگوی حرکت خفاش هاست. آنها صدا تولید می کنند، بازتاب برگشتی صدا را می شوند و تحلیل می کنند و متناسب با آن جهت یابی و حرکت می کنند.
بنابراین بر خلاف تمام محیط های قبلی، فرآیند تصمیم گیری در محیط های پر آشوب با اقدام شروع می شود، بعد از اقدام می توانیم درک نسبی به محیط پیدا باشیم (آموزش حین عمل) و در نهایت و پس از ثبات نسبی پاسخ بهتری به مسئله بدهیم. Act > Sense > Respond. به همین جهت راه حلی که ارائه می دهیم بهترین راه حل یا راه حل خوب نیست، یک راه حل بی نظیر و بی سابقه است (Novel Practice) که قبلاٌ نمونه آن مشاهده نشده است.
به عنوان مثال هایی از این نوع محیط ها می توان فرماندهان و سربازان در شرایط جنگی، هدایت کشتی در دریای طوفانی، سالم نشاندن هواپیما در شرایط اضطراری و نقص فنی، مدیریت دارایی در بازارهای مالی پر تلاطم بین المللی در شرایط بحران های بزرگ و … را نام برد ( برای توضیحات بیشتر این قسمت خوب است مقاله آگاهی موقعیتی را هم مطالعه کنید).
این محیط همان مرکز مدل قرار دارد. در واقع این محیط یک محیط واقعی و موجود بیرونی نیست، بلکه ما فقط زمانی در این محیط قرار می گیریم که نمی توانیم تشخیص دهیم واقعا در کدامیک از محیط های چهارگانه ساده، سخت، پیچیده و پر آشوب هستیم.
پس حضور ما در محیط گیجی و بی نظمی موقتی است و اصلی ترین کار ما این باید باشد که در سریع ترین زمان تشخیص دهیم که محیطی که با آن درگیر هستیم کدام نوع محیط است و به تبع فرآیند تصمیم گیری ما چگونه باید باشد؟
می توانید رادیو کارآفرینی را کست باکس دنبال کنید.
می توانید رادیو کارآفرینی را کست باکس دنبال کنید.
می توانید رادیو کارآفرینی را کست باکس دنبال کنید.
برای مطالعه بیشتر در این زمینه می توانید به کتاب کارآفرینی کماندویی رجوع کنید.
همچنین توضیحات کامل را می توانید در درس شناخت و تحلیل محیط کسب و کار علی خادم الرضا انحصاری در سایت فرادرس مشاهده نمایید.
دوست عزیز، نظر شما در مورد محتوای این مقاله چیست؟
خوشحال می شویم نقطه نظرات خود را با ما در میان بگذارید ؟
انتشار مطلب ” مدل یا چارچوب کانوین برای تصمیم گیری بهتر | Cynefin Framework ” با ذکر منبع و دادن لینک بلامانع است.
2 Comments
سلام بسیار استادانه و زیبا توضیح داده اید چارچوب را و دست مریزاد.
آیا تا کنون سازمانی در ایران از آن استفاده نموده است؟ یا فردی که اینگونه بیاندیشد و ضمنا مدیر اجرایی باشد را می شناسید.
به نظر شما در مورد صنعت پرداخت الکترونیکی از آن میتوان برای دسته بندی مسائل و توصیف فضا استفاده کرد؟
سلام و احترام خدمت شما جناب صیامی، با تشکر از محبت شما.
خیر متاسفانه نمونه اجرایی مدونی در ایران سراغ ندارم. هر چند در برخی مشاوره هایم اصول آن مطرح شده که مبنای اقدامات بعدی قرار بگیرد.
همچنین این چارچوب در کتاب کارآفرینی کماندویی بعنوان مبنایی برای اقدامات عملیاتی کارآفرینان در محیط های پر آشوب تشریج شده است.