کارآفرینی کماندویی عنوانی است که من برای اولین بار در ایران ارائه می دهم. اما اهمیت و ضرورت این موضوع چیست؟ چه نیازی به معرفی این عنوان وجود دارد؟ چه چیزهایی در عرصه کارآفرینی تغییر کرده است؟ پاسخگویی به این تغییرات به چه ویژگی هایی نیاز است؟ باید بدانیم که امروز سخت ترین دوران برای کارآفرینی و مدیریت کسب و کار (البته به شیوه های سنتی) است. بنابراین برای موفقیت در عرصه های جدید نیاز به توانمندی های جدید است. توانمندی هایی که نه از یک انسان معمولی بلکه از یک انسان بسیار ورزیده مانند تکاوران و کماندوها انتظار می رود. امروز زمانی است که دیگر انسان های معمولی نمی توانند با مقداری خرید و فروش و … خود را کارآفرین بنامند. امروز برای ورود به کارآفرینی باید کماندو باشید. تا انتهای مقاله کارآفرینی کماندویی با من باشید.
قبل از تعریف کارآفرینی کماندویی لازم است تعریف درستی از کلمه کماندو داشته باشیم. با نگاهی به ویکیپدیا می بینیم که :
یگان تکاور یا کماندو (commando یا kommando) عبارت است از پیاده نظام سبک هوابرد، با قابلیت استقرار سریع، با نفراتی آموزش دیده و سازمان دهی شده، برای انجام عملیات واکنش مستقیم بسیار پیچیده یا در پشتیبانی از دیگر یگان های عملیات ویژه، که می توانند عملیات واکنش مستقیم را برای پشتیبانی از عملیات متعارف غیر ویژه با هدایت فرمانده رزمی، اجرا کنند یا به عنوان نیروی تقویتی برای دیگر عناصر نیروهای مرکب عمل کنند.
کماندوها نیروهای بسیار زبده ای هستند که برای عملیات داخل مرزهای دشمن و بسیار دورتر از مرزهای خود آمادگی دارند. به این ترتیب می توانند خط شکنی کرده و در صورت نیاز زمینه را برای ورود سایر نیروهای نظامی فراهم کنند.
در این واژه مفاهیم توان نظامی و نخبه بودن باهم نهفته است.
کماندوها نیروهای ویژه ای هستند که برای اهداف معدود و فوق العاده ارزشمند به کار گرفته می شوند.
با قبول این فرض که تجارت جنگ است و محیط کسب و کار زمینه آن، برای ورود به این کارزار شیوه های و روش ها و استراتژی ها متفاوتی وجود دارد. نکته مهمی که در عرصه کارآفرینی و کسب و کار وجود دارد و من بارها به آن اشاره کرده و می کنم این است که “در کارآفرینی محیط اصالت دارد.”
به این معنی که اهداف کسب و کار، ایده ها، روشها، ارزشهای ارائه شده، نوآوری و خلاقیت در محصولات و خدمات، فناوری مورد استفاده و … همه و همه زمانی کاربردی و اثرگذار هستند که متناسب با محیط اطرف باشند. وگر نه شما با کاشتن بهترین بذرها در خاک کویر هیچ محصولی به دست نخواهید آورد!
موضوع محیط کسب و کار امروزی با انواع پیچیدگی هایی که دارد جای راحت و امنی برای افراد با شایستگی و صلاحیت پائین نیست. اینحا جنگی نیست که یک سرباز وظیفه صفر بتواند در آن پیروز شود. اینجا زمینی است که به یک کارآفرینی کماندو نیاز دارد.
حالا بیاید نگاهی به شباهت ها و تناظرهای تعریف کماندو و محیطی که در آن عملیات انجام می دهد با کارآفرین و محیط کسب و کار بیاندازیم؛ از تعریف کماندو در قسمت بالا مهمترین ویژگی ها را استخراج کردم و آنها را یک به یک با ویژگی های کارآفرینان موفق مقایسه می کنم. خواهیم دید که کسانی که امروز در عرصه کارآفرینی مشغول هستند چگونه باید مانند کماندوها شایستگی و صلاحیت داشته باشند.
در تعریف آمده است که کماندوها پیاده نظام سبک و هوابرد هستند. به این معنی که کماندو می تواند از راه های مختلف به عرصه جنگی هدف ورود کند و فقط محدود به یک راه نیست. کارآفرین موفق هم امروز کسی است که بتواند راه های متفاوت ورود به بازار را بررسی کند و بهترین را انتخاب کند و سپس تمام برنامه ها و استراتژی ها را متناسب با آن تغییر داده و اجرا کند. امروز کسانی که بگویند من فقط این یک راه را بلدم یا این یک مهارت را دارند جایی در موفقیت در کارآفرینی ندارند.
شرکت های بسیار بزرگی را می شناسم که تنها به این دلیل که در گذشته از یک شیوه خاص تبلیغات استفاده کردند و موفق شدند (مانند تبلیغات تلوزیونی و سپس فروش محصولات توسط پشتیبانی و ارسال به درب منزل)، آنقدر آن کار را برای محصولات و بازارهای مختلف تکرار کردند تا بالاخره ورشکست شدند. در کسب و کار محیط اصالت دارد. برای هر محصول ابتدا باید شرایط منحصر به فرد آن بازار را شناسایی کرد و بعد متناسب با آن اقدام کرد.
در این تعریف سبُک بودن به معنی این است که کماندو تجهیزات زیادی به همراه خود ندارد. بلکه فقط اصلی ترین ابزارهای مورد نیاز را برای بقا در شرایط سخت و انجام موفقیت آمیز مأموریت با خود حمل می کند. این ویژگی به او اجازه می دهد که بتواند سریع، آرام و بسیار منعطف باشد.
امروزه یکی از مهم ترین اصطلاحات در کارآفرینی و مدیریت کسب و کار، مفهوم چابکی یا Agility در کسب و کار است. به این معنی که کارآفرینان و مدیریت باید بتوانند خود را در سریع ترین زمان با محیط بیرون وفق داده و برنامه های جدید تهیه و اجرا کنند. این موضوع اتفاق نمی افتد مگر اینکه کسب و کار، یک سازمان چابک باشد. (بر روی لینک کلیک کنید و معیارها و ویژگیهای چابکی در کسب و کار را در مقاله بخوانید)
زمان یکی از اصلی ترین مولفه های موفقیت در هر عملیات است. ورزیدگی، چابکی و سبکی به کماندو این اجازه را می دهد تا بتواند در سریع ترین زمان ممکن به محل عملیات وارد شود و کار خود را با موفقیت به انجام برساند. سرعت در جاگیری، انجام کار و سپس خروج از محل تضمین کننده جان تکاور و همچنین منافع کشور است.
همچنین کماندوها می توانند و باید در سریع ترین زمان ممکن محل جدید را شناسایی کنند. باید بتوانند تمام شاخصه های طبیعی، جغرافیایی، آب و هوایی، زمانی، تعداد نیروهای دشمن، مراکز حساس و اهداف مورد نظر، موانع پیش رو تا دستیابی به اهداف و …. را تجزیه تحلیل و ارزیابی کنند. در نهایت بر مبنای این موارد چندین سناریو، استراتژی و برنامه برای حمله و خروج در ذهن خود آماده کنند. بنابراین آنها سریع وارد می شوند و سریع عملیاتی می شوند و سریع می توانند عملیات خود را به اجر بگذارند. ( در این رابطه حتماً مقاله آگاهی موقعیتی را مطالعه کنید)
در کارآفرینی نیز موضوعات زمان شناسی و سرعت عمل در استفاده از فرصت های زودگذر عامل بسیار تعیین کننده ای است. محیط کسب و کار به سرعت هر چه تمام تر در حال تغییر است و کسب و کاری که نتواند به سرعت خود را با این تغییرات وفق داده و از موضع جدیدی وارد بازار شود دیر یا زود محکوم به شکست است. امروز دنیا، دنیای دایناسورها نیست، بلکه دنیای ببرهاست. کسب و کارهای بزرگ و لَخت جایی در بازار ندارند. بلکه کسب و کارهای کوچک و چابک از بهترین مزیت رقابتی یعنی انعطاف پذیری بهره مند هستند.
موفقیت در کارآفرینی امروز به داشتن مهارت های متعدد بستگی دارد. گذشت زمانی که اگر شخصی فقط یک ویژگی داشت ( مثلاً خوش صحبت بود ) می توانست وارد کاری شود ( مثلاً فروش یا بنگاه املاک!). امروزه برای موفقیت در کارآفرینی داشتن ویژگی یا مشخصه به هیچ عنوان کفایت نمی کند. بلکه داشتن مهارت (skill) و از آن مهم تر داشتن شایستگی (Competency) مهم است. به این معنی که باید برای کسب آنها تلاش کرد، آموزش دید، به کار گرفت تا متبحر شد.
کماندو ها و کارآفرینان اشخاصی هستند که در چندین حوزه مختلف مهارت کسب می کنند تا بتوانند با آن مهارت ها تهدید کم بودن منابع را جبران کنند. همانند کماندویی که از سلاح سنگین، پشتیبانی توپخانه، همراهی یک لشگر و … بی بهره است پس باید کارش را در سکوت و چابکی و حرفه ای بودن هر چه تمام تر انجام دهد، کارآفرینان نیز در ابتدا از توان مالی بالا، شبکه ارتباطی قدرتمند و … بهره مند نیستند. بنابراین باید این ضعف ها را با قوت هایی از جنس تبحر در چندین مهارت و شایستگی جبران کنند.
از طرف دیگر کماندو ها نمی توانند برای طولانی مدت منابع مورد نیازشان مانند غذا و مهمات را حمل کنند، چرا که چنین باری دست و پا گیر است و سرعت و اثربخشی آنها را کاهش می دهد. بنابراین آنها ناچارند با استفاده از روشهایی نیازهای اساسی و حیاتی خود را از طریق محیط اطراف برطرف کنند. مثال بتوانند با چاقوی کوچکی حیوانی را شکار کنند، بدون نیاز به وسیله ای خاص آتش روشن کنند، آب آشامیدنی سالم فراهم کنند، خود را گرم نگه دارند، در مکانی امن موقتاً استراحت کنند و …
کارآفرینان هم همینطور هستند. آنها باید بتوانند فقط با در اختیار داشتن نیازهای اولیه و ضروری دست به اقدام بزنند و بعد از آن سایر نیازهای خود را از محیط برطرف کنند. اینجاست که باز هم باید گفت “در کارآفرینی محیط اصالت دارد.” آنها باید بتوانند در مقیاسی کوچک شروع کرده، آزمون خطا کنند، از بازار بازخورد بگیرند، شرکا و منابع را در طول مسیر پیدا کنند، آمادگی رویارویی با هرگونه مشکلی را داشته باشند و … . به همین خاطر است که کارآفرینان غالباً اشخاصی چند بُعدی هستند. آنها یاد گرفته اند مشکلات خودشان را با کمترین نیاز به کمک های بیرونی و دیگران، بدست خودشان و با مهارت هایی که دارند حل کنند.
نکته مهم دیگر این است که بر خلاف عقیده بسیاری که فکر می کنند کارآفرینان افرادی خلاق با تفکر واگرا هستند و بنابراین الزاماً پایبند مقررات و نظم موجود نمی شوند، باید گفت که اتفاقاً موفق ترین کارآفرینان ویژگی های خلاقیت و نوآوری خود را با استفاده از قدرت نظم و دیسیپلین به نتیجه رسانده اند. حالا ممکن است این نظم منشا درونی داشته باشد به این معنی که کارآفرین خود فردی بسیار چارچوب مدار و با دیسیپلین است. همچنین ممکن است این نظم منشا بیرونی داشته باشد، یعنی کارآفرین بعد از مدتی شخصی را به عنوان مدیر استخدام می کند تا به اوضاع کسب و کار سر و سامان دهد. شرکت هایی مانند اپل و گوگل از تجربه ای از نوع دوم استفاده کرده اند. به یاد داشته باشید که :
سربازان بی تجربه به فکر حمله هستند و ژنرال با تجربه به فکر پشتیبانی.
کماندوها در محیط های جدید و ناشناخته عملیات انجام می دهند. این محیط شهر خود یا محله خود یا محیط آشنایی کاریشان نیست، بلکه در پشت مرزهای دشمن، جایی که دسترسی به هیچ کمکی ندارد است. جایی که هر لحظه ممکن است اتفاقی خارج از برنامه ریزی های قبلی بیفتد و آنها باید آمادگی پاسخ دهی به شرایط جدید را با رویکردهای کاملاً نوآورانه و بدیع داشته باشند. بنابراین آنها به سرعت دست به اقدام می زنند. ممکن است اقدام آنها همیشه بهترین نتیجه را نداشته باشد، ولی قطعا کمترین ضرر را خواهد داشت و جان آنها را نجات خواهد دارد.
می دانیم که کسب و کار یک سیستم باز است. به این معنی که با محیط بیرون ارتباط دارد، بر آن اثر می گذارد و از آن اثر می پذیرد. باز هم تکرار می کنم که در “کارآفرینی محیط بر همه چیز اصالت دارد”. بسیار از مشاغل در محیط های کاملاً شفاف و از قبل تعریف شده کار می کنند. به عنوان مثال کارمند بانکی که برای اعطای وام کافی است ویزگی ها و شرایط فرد متقاضی را بپرسد و سپس با توجه به شرایط او، نوع وام پیشنهادی و فرایند دریافت آن را ارائه دهد.
اما همیشه محیط کسب و کار به این شفافیت و سادگی نیست. امروزه علی رغم تمام آگاهی هایی که مردم به دست آورده اند، نا آگاهی های بزرگتری وجود دارد. به قول انیشتن که می گوید:
هر چه دایره روشنایی در تاریکی بزرگتر شود (محیط افزایش یابد)، سطح تماس تاریکی نیز بیشتر می شود.
به این معنی که هر چه بیشتر بدانیم، آنگاه بیشتر می دانیم که چیزهای بیشتری نمی دانیم! امروزه همه ما شاهد این شرایط هستیم. هر چه بلوغ و آگاهی در محیط افزایش پیدا می کند. میزان تغییرات نیز به صورت تساعدی افزایش پیدا می کند. کافی است به تغییرات فناوری در ده سال گذشته نگاه کنید و آن را با یک بازه زمانی ده ساله در ۳۰ یا ۴۰ سال قبل مقایسه کنید. غیر قابل باور است.
در اینجا به این نتیجه می رسیم که حجم ناشناخته های ما از شناخته های ما بسیار بیشتر است. در تعریف محیط کسب و کار به فضایی که حجم ناشناخته از شناخته ها بیشتر است محیط کسب و کار پیچیده می گویند. شرایط فعالیت در محیط پیچیده کاملاً متفاوت با شرایط فعالیت در محیط شفاف است. به این صورت که در محیط شفاف ما پدیده ها را مشاهده می کنیم و بر اساس آگاهی و شناختی که داریم آنها را دسته بندی می کنیم و سپس با توجه به تجربیات گذشته برای هر کدام عملی را انجام می دهیم. از آنجا که این فعالیت ها قبلاً بارها و بارها انجام شده است انتظار بهترین نتیجه را نیز داریم.
اما در محیط کسب و کار پیچیده، تغییرات و عدم قطعیت های فراوان است. بنابراین نه تجربه آن چنانی از قبل وجود دارد و نه زمانی چندانی که بتوانیم به شناخت موضوع اختصاص دهیم. بنابراین فرایند کاری در این شرایط به این صورت است که کارآفرینان ابتدا دست به اقدام محدود می زنند، سپس بازخورد می گیرند و بعد در مقیاس بزرگ کار را گسترش می دهند. از آنجا که ممکن است نمونه های موفق قبلی وجود نداشته باشد، در اینجا نمی توان به راحتی انتظار بهترین نتیجه را داشت و در بهترین حالت ها باید به دنبال نتایج قابل قبول بود. (برای مطالعه بیشتر حتماً مقاله چارچوب کانوین را مطالعه کنید)
کماندو ها نیروهای ورزیده ای هستند که می توانند خط شکنی کرده و در صورت نیاز زمینه را برای ورود سایر نیروهای نظامی فراهم کنند. آنها قبل ار هجوم اصلی نیروها، به استحکامات و مراکز حساس دشمن وارد شده، تمهیدات دفاعی را مختل می کنند. از برنامه ها و اقدامات دشمن آگاهی پیدا می کنند. آنها می توانند در سیستم دشمن نفوذ کرده و دست به تخریب بزنند. این تخریب می تواند زمینه هجوم گسترده سایر نیروهای عادی لشکر را فراهم کند.
کارآفرینان نیز چنین اشخاص هستند. آنها در لبه مرزهای شناخته شده بازار حرکت می کنند. آنها به قول شومپیتر دست به تخریب خلاق می زنند و نظمی نوینی در می اندازند. اگر این تخریب و ساختن دوباره با استقبال بازار رو به رو شود، سایر کسب و کارها دست به تقلید می زنند و به این ترتیب کل بازار به جلو می روند.
اینجاست که می توان گفت همانطور که کماندوها نقطه اوج امیدواری برای نیروهای خودی هستند، کارآفرینان نیز قله رفیع امید و دستاورد برای هر اقتصاد می توانند باشند.
همانطور که مشخص است کماندوها افرادی هستند که باید در چندین حوزه کلیدی شایستگی فراوان داشته باشند. به عنوان مثال شخصی که فقط بدن ورزیده ای دارد نمی تواند کماندو خوبی باشد. شخصی که فقط فکر خلاقی دارد نیز همینطور. کسی که شجاعت دارد نیز همینطور. کسی که مهارت های فنی دارد نیز همچنین.
کماندو شخصی است که در چندین حوزه کلیدی و چندین مهارت ضروری به بلوغ رسیده است. مهمترین حوزه های او توانایی بقا و زنده ماندن در شرایط سخت، توانایی شناخت و تجزیه تحلیل محیط و شرایط، توانایی شناخت و تجزیه تحلیل پدیده ها و روابط میان آنها در حوزه عملیاتی، توانایی فنی و تسلط بر ابزارهای گوناگون، سطح بالای آگاهی در حوزه های پیرامونی، توانایی رزمی فردی، توانایی حل مسئله و ابداع راهکارهای نوآورانه، توانایی های ذهنی و شخصیتی برای مقابله با شرایط سخت، توانایی قضاوت و عمل در شرایط مختلف با توجه به نقاط قوت و ضعف درونی و فرصت و تهدیدهای بیرونی و…
بنابراین کماندو کسی نیست که تحت تأثیر شرایط قرار بگیرد، هیجانی شود و با فریاد و قدرت تمام آتش بگشاید. بلکه کسی است که به کمک صلاحیت های خود می تواند با ترکیب منطق با تجربه با شم و شهود، محیط را ارزیابی کند و در بی هزینه ترین و مخفیانه ترین حالت ممکن عملیات خود را با موفقیت به انجام برساند.
کماندو می تواند علی رغم برنامه ریزی های انجام شده اولیه پیش از عملیات، پس از ورود به محل و استقرار سریع در آن، انواع استراتژی های ممکن را خود خلق کند. این توانایی توانایی استراتژی سازی نام دارد که حاصل تجربه زیاد شخص در حوزه کاری خود، شهود و رصد عمیق شرایط بیرون است. او می تواند چندین احتمال موجود را در نظر بگیرد، چندین سناریو آماده کند، برای هر سناریو چندین استراتژی اصلی و فرعی در نظر بگیرید و با رقم خوردن هر یک از شرایط پیش فرض، یکی از برنامه های خود را برای دستیابی به هدف اجرا کند.
کارآفرینان نیز باید این چنین باشند. کارآفرینان کسانی هستند که بر لبه محیط شناخته شده کسب و کار حرکت می کنند. بنابراین بهتر از هر کس دیگری تغییرات محیطی را درک کرده و باید به آنها پاسخ بدهند. آنها در لبه مرز تغییرات حرکت می کنند، بنابراین الگوهای گذشته خیلی نمی تواند به آنها کمک کند. آنها باید توان ابداع راهکارها و استراتژی های بدیع را داشته باشند. کارآفرینان این کار را با توجه به توانایی هایی که دارند و دائماً نیز کسب می کنند، انجام می دهند. تجربه بالا+ دانش نظری+ مهارت اجرایی به آنها شم و شهود اعطا می کند. آنها می توانند از دریچه این شهود بازار و محیط را رصد کنند و استراتژی سازی نمایند. (برای مطالعه بیشتر مقاله استراتژی سازی به جای برنامه ریزی استراتژیک را مطالعه کنید.)
کماندو به به جای تکیه بر قدرت آتش بار خود و حمله مستقیم به دشمن، بر روی حرکت مخفیانه، آرام و هوشمندانه خود برای ضربه زدن به آن حساب می کنند. به این ترتیب آنها با کمترین میزان درگیری می توانند به اهداف خود برسند.
در فضای کسب و کار، در شرایطی که کسب و کارهای سنتی در یک اقیانوس قرمز مشغول جنگ مستقیم و رقابت بر سر بقا با یکدیگر هستند، کارآفرین هوشمند آرام و بی صدا به دنبال خلق اقیانوس آبی برای خود است. اقیانوس آبی جایی است که فضا و مرزهای بازار تعریف نشده است و بنابراین نفر اولی که در آنجا حاضر می شود می تواند بیشترین منافع را برداشت کند. با این ترتیب او درگیر رقابت و جنگ با سایر کسب و کارها نمی شود، اما در عوض بدون جنگ بازار گسترده ای را از آن خود می کند.
بازار امروز بازار تمرکز و تمایز است. امروزه مهمترین عامل موفقیت در کارآفرینی و کسب و کار خلق تمایز است. به این معنی که بتوانیم با داشتن مزیت رقابتی خدمات متفاوت ارزشمند و معنی دار به بازار هدف خود ارائه دهیم. در اینجاست که کسب و کارهایی که همه چیز را برای همه کس ارائه می دهند و هیچگونه تمایزی خلق نمی کنند محکوم به نابودی هستند.
تمایز می تواند از طریق تمرکز بر گوشه ای از بازار (Niche Market) صورت بگیرد و یا اینکه با استفاده از مدل کسب و کار پلتفورمی یک خدمت مشخص و متایز در اختیار عده زیادی قرار بگیرد. اما هر چه که هست این تمایز باید یک ارزش کلیدی برای مشتری خلق کند. مشتریان تنها زمانی کسب و کار ما را انتخاب می کنند که بتوانیم تمایز معناداری با سایر کسب و کارها خلق کنیم. بنابراین همانند کماندوها که بر هدف بسیار ارزشمندی تمرکز کرده و با چابکی و در خفا به سمت آن می روند، کارآفرین کماندویی هم با داشتن مزیت رقابتی برا روی خلق و ارائه تمایز ارزشمند متمرکز شده و بدون جنگ مستقیم با رقبا بازار بزرگی را از آن خود می کند.
با بررسی تمامی موارد گفته شده در بالا در نهایت به تعریف کارآفرینی کماندویی می رسیم. با توجه به گستردگی موضوع بهتر راه تعریف، بررسی ویزگی های آن می باشد. بر این اساس کارآفرینی کماندویی سبکی از کارآفرینی است که ویژگی های زیر را دارا می باشد.
(بر خلاف کسب و کار سنتی که در محیط شفاف کارهای معمولی انجام می دهند)
(بر خلاف کسب و کار سنتی که با نگاه جزئی به یک قسمت بازار سریعاً به همان قسمت ورود می کنند و به اثر محیط کلان بر کار خود توجه زیادی ندارند)
(برخلاف کسب و کار سنتی که ممکن است پس از موفقیت های اولیه، یک کار را سالها تکرار کنند و با بزرگتر شدن کسب و کار و عواید مالی محافظه کار شده، اینرسی و ایستایی بدست آورند)
(بر خلاف بسیاری که در کسب و کار سنتی راه حل ها را از جای دیگر پیدا کرده و در صنعت خود به کار می برند)
(بر خلاف کسب و کار سنتی که در آن شخص ابتدا در زمینه ای متخصص است -مانند تولید صنعتی خاص- و همان حرفه را تبدیل به کسب وکار می کند)
(بر خلاف تفکر اشتباه برخی از کسب و کارهای سنتی که تا کامل شدن محصول نهایی صبر کرده و اینگونه هزینه زیاد و هزینه فرصت زیادتر همراه با ریسک بالاتری را متحمل می شوند)
(بر خلاف کسب و کار سنتی که آنقدر اشتباهات کوچک را تکرار می کنند تا در نهایت اثر تجمعی آن منجر به یک شکست بزرگ و غیر قابل تحمل می شود)
(بر خلاف کسب و کار سنتی که بخش بزرگی از اعتبارشان از مقایسه شدن با رقبا و یا تخریب آنها بدست می آید و برای رقابت هزینه فراوانی پرداخت می شود)
(بر خلاف کسب و کارهای سنتی که به پشتوانه فعالیت های قبلی خود از توان مالی و سایر منابع مورد نیاز در حد زیادتری بهره مند هستند)
(بر خلاف کسب و کارهای سنتی -و یا حتی اقتصادهای وابسته- که به دنبال رفع موانع و مشکلات خود از طریق راه حل های وارداتی بیرون از خود هستند)
(بر خلاف کسب و کارهای سنتی که اصالت را بر برنامه ها، محصولات، اهداف درونی خود می دهند و شاید در واقع حتی شایستگی رسیدن به آنها را هم نداشته باشند. حال آنکه کل محیط بیرون را به دست فراموشی می سپارند)
برای مطالعه بیشتر به کتاب کارآفرینی کماندویی رجوع کنید.
دوست عزیز، نظر شما در مورد محتوای مقاله کارآفرینی کماندویی چیست؟
خوشحال می شویم نقطه نظرات خود را با ما در میان بگذارید؟
انتشار مطلب کارآفرینی کماندویی با ذکر منبع و دادن لینک بلامانع است.
2 Comments
کتاب کارآفرینی کماندویی بهترین کتاب کسب و کار ایرانی هست که تا حالا چند بار خوندمش.
سلام و احترام خدمت شما جناب سلمانی.
بسیار خوشحالم که از مطالعه کتاب رضایت داشتید.
موفق و پیروز باشید.