مقاله حاضر تجمیع ۳ مقاله منتخب است که درباره مهمترین نکات کلیدی موفقیت در کارآفرینی منتشر شده است که در اینجا به صورت یکپارچه و منسجم ارائه می شود. در ادامه مهمترین نکات کلیدی موفقیت در کارآفرینی آورده شده است.
موسیقی والاترین هنر مخلوق بشر است و شنیدن موسیقی زیبا یکی از بزرگترین لذتهای زندگی. شنیدن موسیقی بیکلام هنگام مطالعه علاوه بر احساس آرامش و بهرهوری یادگیری، لذت مطالعه را نیز افزایش می دهد. من سالهاست که هنگام مطالعه متن به موسیقی بی کلام گوش می دهم و به همین خاطر هم از مطالعه لذت بیشتری می برم.
بنابراین در برخی از مقالات طولانی تر سایت که چند دقیقه ای مطالعه آن زمان می برد و یا اینکه خودشان فایل مولتی مدیا ندارند، یک موسیقی بیکلام قرار میدهم تا اگر شما هم خواستید هنگام مطالعه آن را بشنوید و لذت ببرید.
نام قطعه: Theme from silk road
در بازاری که همه شرکتها بزرگ و قدر هستند، کوچک بودن میتواند مزیتهای ویژه ای داشته باشد. یکی از این مزیتها توانایی وارد شدن در زمینههایی است که شرکتهای بزرگ به خاطر اینکه از لحاظ اقتصادی برایشان ارزش زیادی ندارد و یا تخصص لازم را ندارند واردش نمیشنوند.
تمرکز بر روی یک محصول خاص و کسب مهارت و دانش زیاد درباره آن، موفقیت تحسین برانگیزی را برای کسب و کار شما به وجود آوردند.
بزرگترین اشتباهی که کارآفرینان و صاحبان کسب و کارهای کوچک مرتکب میشوند، رقابت با شرکت های بزرگ است. در صورتی که راز موفقیت در این است که به هیچ وجه با آنها وارد رقابت شانه به شانه و رو در رو نشوید. به جای تلاش برای رقابت با سازمانهای بزرگی که از لحاظ مالی بسیار از شما بهترند، سعی کنید جریان را به آرامی به سمت دلخواه خود هدایت کنید. خدمات خود را طوری ارائه دهید که سازمانها و شرکتهای بزرگ نخواهند و یا نتوانند با شما وارد رقابت شوند. این کار را میتوانید با افزایش سرویسها و یا گزینههای موجود در محصولات و یا تغییر شیوه ارسال سفارشات انجام دهید.
یکی دیگر از مزیتهای کوچک بودن این است که در صورت ارائه خدمات تخصصی، نه تنها شرکتهای بزرگ نمیتوانند وارد آن شوند، بلکه شما میتوانید توسط آن به مشتری نزدیکتر شوید.
ارائه خدمات تخصصی و همچنین دانستن نیازهای مشتری به معنای آن است که شما می توانید برای محصولات و یا خدماتتان هزینه بیشتری از مشتری دریافت کنید.
امروزه مشتری ها به دنبال خدمات عمومی و کلی نیستند و دیگر نمیخواهند خود را با آنچه در بازار موجود است هماهنگ کنند، بلکه به دنبال چیزهایی هستند که دقیقا برآورده کننده نیازشان باشد.
اما تخصصی بودن بیش از حد نیز خوب نیست. اگر مشتریان زیادی برای محصولتان وجود ندارد، باید بدانید در انتخاب زمینه شغلی خود دقت کافی نداشتهاید. برای رسیدن به یک زمینه کاری مناسب باید به طور دائم بازار را تحت نظر داشته باشید. مهمترین کار این است که بدانید مشتریان به چه چیز فکر می کنند و اینکه چه چیزی فکرشان را تحت تاثیر قرار میدهد. همیشه باید به روز باشید، در غیر این صورت میتوانید خود را در بازار نگه دارید.
نام کسب و کار یکی از مهمترین عواملی است که میتواند مشتری های بالقوه را به بالفعل تبدیل و یا آنها را برای همیشه از شما دور کند. همچنین بعد از انتخاب نام برای شرکت، تغییر آن بسیار پرزحمت است. نامی که انتخاب میکنید باید ماهیت کسب و کارتان را نشان دهد. نامی که گویای تفاوت کار شما با دیگر شرکتهای مشابه و همچنین بیانگر نحوه ارائه خدمات به مشتریان باشد. باید بدانید اولین چیزی که مشتری با آن روبرو میشوید نام کسب و کار است.
نکته دیگر اینکه نباید نام کسب و کار را خیلی خاص انتخاب کنید، چرا که ممکن است در آینده بخواهید خدمات خود را گسترش دهید ولی نام شرکت طوری باشد که فعالیت های جدید را شامل نمیشود.
نباید روی یک نام خاص تعصب نشان داد. میتوانید از نامهایی استفاده کنید که ماهیت خدمتتان را توصیف می کنند. نامهای توصیفی میتوانند با هزینه و زمان کمتر، خدمات ارائه شده را به مشتری معرفی کنند. اگر از نامی بی ربط برای شرکت استفاده کنید، به زمان و هزینه زیادی نیاز خواهید داشت تا ماهیت کار خود را به مشتری معرفی کنید.
همچنین سعی کنید از نامهای تاریخ مصرف دار پرهیز کنید، چرا که ممکن است با پیشرفت علم و فناوری شیوه خدمات رسانی شما نیز تغییر کند و در نتیجه نامی که انتخاب کرده بودید به دردتان نخواهد خورد. توجه داشته باشد از حروف مخفف نیز استفاده نکنید، مردم به ندرت با نامهایی که به صورت مخفف باشند ارتباط برقرار می کنند. همچنین از نامهایی که سخت تلفظ میشوند بپرهیزید زیرا در صورت انتخاب چنین نامی ابتدا باید تلفظ صحیح آن را به مشتریان یاد دهید.
نامهایی را برای کسب و کارتان انتخاب کنید که به راحتی به ذهن سپرده میشوند. به طور قطع شرکت های زیادی در زمینه کاری شما وجود دارند و با انتخاب یک نام خوب برای کسب و کارتان می توانید خود را به مشتری تحمیل کنید.
کسب و کارهایی موفق خواهند شد که اولاً زمینه فعالیت خود را به طور کامل بشناسند و ثانیاً تمرکز خود را در آن زمینه از دست ندهند. اگر قصد دارید کسب و کاری را شروع کنید باید بتوانید به طور شفاف و واضح هدف خود را بیان کنید تا دیگر اعضا نیز کار و هدف خود را بدانند. البته واضح است که در شروع کار نمیتوانید همه مسائل را در نظر بگیرید و یا حتی ممکن است در طول مسیر نیاز باشد تغییرات نسبتاً بزرگی انجام دهید. ولی نکته اینجاست که هرگز نباید هسته اصلی (هدف) کسب و کار خود را فراموش کنید.
یکی از بهترین مزیت های کارآفرین بودن این است که کسی نیست به شما بگوید چه کار باید انجام دهید. یکی از بدترین معایب کارآفرین بودن نیز این است که کسی نیست به شما بگوید چه کار باید انجام دهید. شروع کسب و کار میتواند بسیار هراسانگیز باشد، مخصوصاً اگر شما قبل از آن حقوق بگیر بودهاید.
داشتن یک مشاور در ابتدای کار برای کارآفرینان بسیار حیاتی است. چرا که قرار نیست کارآفرین از تمام ابعاد زمینه انتخابی خود آگاهی داشته باشد. داشتن کسی که بتواند ایده های شما را متعادل سازد بسیار مهم است. دو راهی های زیادی وجود دارد که میتواند به راحتی شما را از مسیر اصلی دور کند. کارآفرینان معمولاً در امر تولید بسیار عالی، در مسائل مدیریتی متوسط، در بازاریابی ضعیف و در حسابداری بسیار ضعیف عمل میکنند. بنابراین داشتن یک مشاور مجرب کمک بسیار بزرگی برای شما خواهد بود.
شروع کسب و کار میتواند بسیار غریبانه باشد. مخصوصاً برای کسانی که قبلاً در یک اداره به عنوان کارمند مشغول به کار بودند. زیرا این افراد در محیطهایی کار کرده اند که امکانات بسیاری در اختیار داشته و هم کارانشان نیز همیشه در کنارشان بودهاند. برای این افراد شروع یک کسب و کار جدید بسیار غریبانه خواهد بود.اما بعضی اوقات مجبورید به خاطر اینکه به حرکت رو به رشد خود ادامه دهید از خیلی فرصتهای خوب چشم پوشی کنید.
در بسیاری از مواقع مواردی وجود دارد که نمیتوانید آنها را با کارمندان و اطرافیانتان در میان بگذارید بنابراین نیاز به شخصی دارید که از بیرون مجموعه راه صحیح را به شما نشان دهد.
کسب و کار شما باید توسعه پذیر باشد. منظور این است که کارایی و درآمد نباید به حضور شما وابسته باشد. اگر کسب و کار قابلیت یادگیری و اجرا توسط دیگران را نداشته باشد،به هیچ وجه یک کارآفرین واقعی نخواهید بود. زیرا هرقدر بیشتر پیشرفت کنید، سرتان شلوغتر میشود، هر قدر سرتان شلوغتر شود خسته تر میشوید و در نتیجه نمیتوانید بهترین توان را از خود نشان دهید، و اگر بهترین توان را از خود نشان ندهید، کسب و کارتان بعد از مدتی متوقف خواهد شد.
بهترین کسب و کارها آنهایی هستند که برای توسعه به هزینه های بهره برداری زیاد نیاز نداشته باشند. به عنوان مثال، یک برنامهنویس بعداز اتمام یک کد نرم افزاری می تواند بدون هیچ هزینه دیگر آن را به تعداد دلخواه بفروشد. بنابراین این کار یک کار توسعه پذیر به حساب میآید. یا در مثال دیگر یک رستوران را تصور کنید. این رستوران برای افزایش درآمد باید افزایش فروش غذا داشته باشد و برای افزایش فروش غذا باید مواد اولیه بیشتر، نیروی انسانی بیشتر، فضای بزرگتر و … داشته باشد. بنابراین برای افزایش درآمد، هزینه های آن نیز به ناچار افزایش می یابد. اما این موضوع الزاماً برای یک کسب و کار اینترنتی صادق نیست چرا که می توان با هزینه نسبتاً ثابت افزایش درامد فراوان را تجربه کرد.
اگر واقعاً فکر میکنید محصول و یا ایده شما جدید و منحصر به فرد است بهترین راه برای محافظت از آن به ثبت رساندنش است. به ثبت رساندن ایده و یا محصول یکی از مهمترین اجزاء ارزش بخشیدن به کسب و کارتان میباشد. ممکن است بدون این امتیاز نیز پیشرفت کنید، ولی در این صورت هر کسی میتواند کار شما را کپی برداری کند.
یکی از شایعترین دلایلی که باعث زمین خوردن کسب و کارهای نوپا میشود تمام شدن منابع مالی قبل از رسیدن کسب و کار به شرایط سودآور است.
مهمترین عامل شکست کسب و کار، عدم برنامهریزی درست و واقعبینانه، کمبود بودجه و تخصص لازم و همچنین عدم توجه به نصیحتهای مشاوران تخصصی است. اگر در برنامهریزی مشکل دارید هرگز موفق نخواهید شد.
اعتقاد دارم برای شروع کسب و کار ابتدا باید از کم شروع کرد و سپس بر اساس نیاز و بودجه موجود کار را گسترش داد. یکی از رمزهای موفقیت این است که به هیچ وجه از سرمایه دیگران استفاده نکنیم. اینگونه همه چیز دست خودتان است و هرگاه بخواهید می توانید بدون فشار کسب و کار را گسترش دهید.
مناسب بودن زمان می تواند هم جنبه درونی داشته باشد و هم جنبه بیرونی. منظور از جنبه درونی این است که آیا از لحاظ شخصیتی ، ذهنی ، روحی و روانی آمادگی کارآفرینی و راه اندازی کسب و کار را داشته باشید. همچنین منظور از جنبه بیرونی این است که بتوانید فرصت مناسب حهت ورود به بازار را شکار کنید. البته نباید نسبت به زمان سنجی بسیار حساس شوید. بدانید که هیچ وقت همه چیز مساعد نخواهد شد. اگر بخواهید برای مساعد کردن شرایط، زیاد معطل شوید به احتمال زیاد زمان خواهد گذشت و ایده شما توسط شخص دیگری به اجرا در خواهد آمد.
هر چند یکی از اهداف کارآفرینی، رسیدن به پول زیاد است اما چنین هدفی به تنهایی برای موفقیت کافی نیست. اگر شما برای کار خود اشتیاق کافی نداشته باشید، به احتمال زیاد در کار موفق نخواهید بود. بالاخره موقعی فرا میرسد که اشتیاق به پولدار شدن نمیتواند بر ساعتها بی خوابی، عدم زندگی اجتماعی، تنهایی و غیره غلبه کند. در این شرایط است که فقط اشتیاق به کار و نشاط حیات میتواند شما را به حرکت وا دارد.
به علاوه، اگر فقط پول هدف شما باشد، روزی صبر خود و در نتیجه توانایی برنامه ریزی دراز مدت را از دست می دهید، زیرا حرص پول هرگز تمامی ندارد. در نتیجه در زندگی خود به دنبال زمینه ای بگردید که به آن اشتیاق فراوان دارید و سپس سعی کنید آن را به کسب و کار خود بدل کنید.
شما می توانید یک کار خوب انجام دهید و از آن پول درآورید. به نظر من بهترین اشتیاق که هیچ گاه سرد نمی شود خدمت به مردم است. چرا که رضایتی که از مشتری خود میبینید بیشتر از سود مادی می تواند ارزشمند باشد. زمینه ای را انتخاب کنید که از انجام آن خسته نمی شوید، چرا که دست کم باید ۲ تا ۳سال اول به صورت تمام وقت روی آن کار کنید.
هر چند برای موفقیت به شانس هم نیاز دارید، ولی نیاز شما به تسلیم نشدن بسیار بیشتر است. به هیچ کسی جز خودتان تکیه نکنید.
جذابیت بالای واگذاری سهام به دلیل ریسک اقتصادی بسیار پایین آن است که به هیچ وجه باعث ورشکستگی نمیشود. اگر کسب و کارتان شکست بخورد، سرمایه گذار پولش را از دست داده است و شما هیچ تعهدی برای برگرداندن آن ندارید.
اما واقعیت چیز دیگریست. واگذاری سهام کسب و کار می تواند در دراز مدت برای شما بسیار گرانتر از آنچه که فکرش را میکنید تمام شود. نه تنها به خاطر اینکه در آینده ارزش آن بالاتر خواهد رفت، بلکه به خاطر اینکه با وارد کردن سهامدار و یا سرمایهگذار دیگر نمیتوانید با آزادی عمل افکار خود را پیاده کنید، زیرا آنها نیز اعمال نظر را حق خود میدانند. اگر تصمیم گرفتهاید یک کارآفرین آزاد و مستقل باشید، واگذاری سهام یکی از بزرگترین موانع شماست.
هر قدر کارآفرین بتواند بدون واگذاری سهام بیشتر دوام بیاورد، ارزش سهام شرکتش بالاتر و درصد شکست آن پایین تر میآید. به این معنی که کارآفرین میتواند سهام کمتر را با قیمت بیشتر واگذار کند.
دلیل خیلی از افراد برای آغاز کسب و کار، آزادی و استقلال عمل است. در صورتی که اگر شما یک سرمایه گذار را وارد کار خود کنید همیشه باید به او گزارش دهید و جوابگوی سوالات او باشید.
برای مطالعه بیشتر می توانید مقاله کارآفرینی محتاط را مطالعه بفرمایید.
بازاریابی به معنای خرج هزینههای هنگفت نیست. بلکه به معنای تفکر و خلاقیت است. وقتی ما هیچ پولی نداریم بنابراین باید فکر کنیم. این دقیقا همان کاری است که کارآفرینان و صاحبان کسب و کارهای کوچک باید انجام دهند.
کارآفرینی به معنی به آغوش کشیدن مشکلات و استفاده به موقع از فرصتهاست. فقط کافی است از جای خود بلند شوید و برای موفقیت خود حرکت کنید.
کسب و کارتان را از کم شروع کنید و به تدریج آن را وسعت دهید. بسیاری از مردم توقع دارند در ابتدای کار یک دفتر بزرگ و شیک داشته باشند، ولی من از کم شروع کردم و در نتیجه ریسک بسیار کمی در آن وجود داشت.
داشتن کسب و کار کوچک به معنی این نیست که خود را به دیگران کوچک جلوه دهید. مخصوصاً در بازاری که معمولاً بزرگی نشان برتری است. در دنیای امروز کوچک زیباست. فکر های بزرگ می توانند در کسب و کارهای کوچک در قالب خدمات تخصصی متمایز پیاده بشوند.
یکی از راههای بزرگ اندیشیدن این است که بزرگی شرکت را در ۵ سال آینده تجسم کنید و امروز مانند آن عمل کنید. تمایل اکثر تازه کارها این است که ارزانترین نیروی کار را به خدمت گیرند. در صورتی که اگر بخواهید در آینده وارد معاملات بزرگتر شوید، اولین چیزی که طرف مقابل به آن توجه می کند اطرافیان شما از جمله منشی، مشاور و غیره است. اگر اطرافیان شما انسانهای بزرگی نباشند، طرف در مورد همکاری با شما تردید خواهد کرد.
شما متوسط ۵ نفری می شوید که بیشتر ارتباط را با آنها دارید. (جیم ران)
برنده و بازنده اکثر مذاکرات قبل از ورود به اتاق مذاکره مشخص میشود. قبل از ورود به جلسه بایدها و خواستههای خود را بدانید. به عبارتی باید بدانید چه چیزهایی برای شما حیاتی هستند. باید قبل از ورود به جلسه مذاکره، از مواضع خود به طرز شفاف آگاهی داشته باشید. اگر خواسته طرف مقابل را بدانید، میتوانید عکسالعمل های آنان را پیش بینی کنید. در این صورت از حرفها و عکسالعمل های آنان غافلگیر نخواهید شد.
شانس اغلب به نحوی ظاهر می شود که از قبل برای آن آمادگی ندارید. بنابراین تنها راه ایجاد آمادگی برای استقبال از شانس این است که چشمان خود را به روی همه موقعیتها باز نگه دارید. برای کارآفرین بودن نیاز است کمی فرصت طلب باشید، چراکه شانس اغلب از راهی که شما انتظارش را میکشید وارد نمیشود.
فقط یک راه ساده برای زیاد کردن شانس وجود دارد و آن ایجاد رابطه با همه مردم در همه مکانهاست. اگر در گوشهای بنشینید و با مردم صحبت نکنید، مطمئن باشید هیچ شانسی به شما روی نمیآورد. در صورتی که اگر شما از اتفاقات اطراف خود به طور کامل آگاهی داشته باشید، میتوانید به راحتی زمینه مناسب را پیدا کنید. هر قدر شبکه ارتباطی شما با مردم وسیعتر باشید و با مردم بیشتری صحبت کنید، فرصتهای بیشتری پیدا خواهید کرد و شانس بیشتری برای موفقیت پیدا میکنید.
البته پیدا کردن شانس مستلزم تلاش بسیار است. چیزی که مردم از آن به عنوان شانس یاد میکنند در واقع انعکاس تلاشهایی است که قبلاً برای ایجاد آن انجام شده است. شانس همیشه وجود دارد. فقط کافی است به فرصتهایی که سر راه شما ظاهر میشوند توجه کنید و پذیرایشان باشید.
توانایی شما برای استفاده از فرصت منوط به توانایی شما در شناسایی آن است. بهترین راه برای شناسایی فرصت این است که هر موقعیت و رویدادی را به عنوان بذر یک فرصت بپندارید.
در یک کلام شانس به مفهوم شناسایی فرصتهاست.
مشخصههایی که شما را منحصر به فرد میسازد پیدا کنید. زمینههای مناسب برای ورود به بازار و همچنین انگیزههای مردم برای خرید محصول تان را به طور کامل بشناسید.
مطمئن شوید که برای محصول و یا خدمات خود قیمت مناسبی را تعیین کرده اید. بسیاری از کارآفرینان تازه کار به دلیل عدم اعتماد به نفس، زحمات و وقت خود را نادیده میگیرند و در نتیجه برای محصول یا خدمات شان قیمتی کمتر از ارزش واقعی آن طلب میکنند. در صورتی که باید بدانید فروش محصولتان به قیمت پایین، اثر معکوس دارد زیرا مشتریان دلیل ارزان بودن محصول شما را به بی کیفیتی آن ربط میدهند و در نتیجه از خریدش منصرف میشوند.
اگر نسبت به خود خیلی متواضعانه برخورد کنید، مدت زیادی در بازار دوام نخواهید آورد. نکته مهم برای افزایش توانایی شما در امر فروش، آگاهی از خواسته های خریداران است.
زمانی که با یک خریدار سر میز مذاکره هستید، هرگز از رقیبانتان انتقاد نکنید. این کار نه تنها نزاکت شما را نشان می دهد، بلکه از دیدگاه تجاری نیز کار شایسته ای به حساب نمی آید. اگر بخواهید از ضعف رقیبانتان سوء استفاده کنید، مطمئن باشید در نهایت به ضرر شما تمام خواهد شد. به جای این کار سعی کنید روی نقاط قوت خود تأکید کنید. در بیان نقاط قوت خود نیز صادق باشید.
اگر در حین مذاکره به شما قهوه و یا ساندویچ تعارف کردند، ترجیحاً تعارف آنها را رد کنید. هیچ چیز بدتر از آن نیست که با دهان پر بخواهید با کسی مذاکره کنید.
مسائل مطرح شده در سر میز مذاکره را به هیچ وجه به خود نگیرید. نباید مذاکرات تجاری را با احساسات شخصی قاطی کنید.
هنگامی که کسب و کار را آغاز میکنید، به احتمال زیاد در اوایل همه کارها را باید خودتان انجام دهید. این کارها شامل جواب دادن تلفن، بسته بندی محصولات، یا حتی تعمیر سقف دفتر کارتان نیز میشود. ولی بالاخره زمانی فرا می رسد که نمیتوانید تمام کارها را خودتان انجام دهید. زمانی که نیاز میشود از دیگران کمک بگیرد و مسئولیت های مختلف را به آنها واگذار کنید. در حالی که تصویر یک کارآفرین بین مردم به شکل شخصی است که به تنهایی مسئولیت تمام امور را بر عهده می گیرد، ولی اکثر کارآفرینان موفق، افرادی هستند که از یک تیم قوی برای کمک و پشتیبانی استفاده میکنند.
برای این کار سه دلیل عمده وجود دارد. دلیل اول اینکه شبانه روز فقط ۲۴ ساعت دارد و هر قدر هم که به کار خود متعهد باشید، نمیتوانید در یک لحظه در دو مکان حضور داشته باشید. دلیل دوم این است که اگر به فکر توسعه کار خود هستید، نیاز دارید زمان زیادی را فارغ از مشغلههای جانبی برای برنامهریزی های آینده صرف کنید. بنابراین اگر بخواهید همه کارها را خودتان انجام دهید، به هیچ وجه وقت کافی برای فکر کردن پیدا نخواهید کرد. دلیل سوم نیز این است که شما نهایتا در ۳۰ درصد از کارهایی که انجام می دهید مهارت دارید. پس بهتر است از افرادی که در زمینه های مختلف از شما با تجربه تر هستند نیز کمک بگیرید.
کارآفرینان از واگذاری کارها به دیگران هراس دارند. آنها از این نگران هستند که شاید دیگران نتوانند کارها را به نحو احسن انجام دهند و در نتیجه کسب و کار را به سمت شکست حرکت دهند. ولی اگر بخواهید تنها به کار خود ادامه دهید، بیشتر از حد خاصی نمیتوانید پیشرفت کنید.
به عنوان گام نخست، باید برای هر کاری که در کسب و کارتان انجام میدهید یک دستورالعمل دقیق بنویسید به طوری که دیگران نیز به راحتی از آن سر در آورند. برای تمام کارها دستورالعمل بنویسید، طوری که اگر روزی در مجموعه حضور نداشتید، فرآیندهای کاری بدون شما نیز به درستی انجام شوند.
ولی بعد از اینکه قسمتی از کارها را به دیگران واگذار کرد، سود شرکت دو برابر شد و به قدری وقت اضافه پیدا کرد که توانست زندگی خانوادگی اش را به خوبی سامان بخشد. ساختار کاری در شرکت باید به گونه ای باشد که بدون حضور شما نیز کارها طبق روال خود انجام شود.
یکی از راه های ایجاد چنین شرایطی این است که مسئولیت های شرکت را به تدریج به دیگران محول کنید. اگر این کار را انجام ندهید،پیشرفت نخواهید کرد. تصمیم بگیرید بر روی چیزهایی که تبحر دارید تمرکز و بقیه مسائل را به افراد دیگر واگذار کنید. بنابراین شما به افرادی نیاز دارید که ضعفهایتان را پوشش دهند.
متأسفانه در عرصه کارآفرینی، شکست خطری است که همواره شما را تهدید می کند. با توجه به آمار موجود، حدود ۶۰ درصد کسب و کارهای نوپا در سه سال اول شکست میخورند. بنابراین همیشه احتمال شکست وجود دارد. افراد با سابقه که چندین تجربه موفق در کارنامه خود دارند نیز از شکست در امان نیستند، هر چند شکستهای متوالی و پی در پی به درد هیچ کس نمیخورد، ولی برخی از شکستها میتواند برای شما بسیار سودمند باشد.
شکست های زود هنگام میتواند موفقیت های آینده را تضمین کند. برای موفقیت در بازار، تجربه شکست تقریبا ضروری است. مطمئن باشید اگر یک کارآفرین شکست های زیادی را تجربه نکرده باشد، با یک شکست نسبتاً بزرگ کاملاً از مسیر موفقیت خارج میشود. به طوری که دیگر نخواهد توانست کار دیگری را شروع کند.
باید بتوانید شخصیت خود را از کارتان جدا کنید. اگر شکست را به خود بگیرید، هیچ گاه نخواهید توانست از آن شرایط خارج شوید. بهترین کار بعد از شکست، تحلیل و بررسی دلایل شکست است. اکثر اوقات کارآفرینان تصور می کنند باید با شکست به تنهایی دست و پنجه نرم کنند. در صورتی که این طور نیست و باید از تمام کسانی که می توانند کمک کنند کمک گرفت. همچنین بدانید که شکست یک احساس است. بنابراین هرچه زودتر بتوانید بر این احساس غلبه کنید، می توانید آن را به پل های برای موفقیت تبدیل کنید.
برای اغلب کارآفرینان تازه کار، حداقل زمان لازم برای تبدیل یک ایده خوب به کسب و کار موفق ۳ سال است. هرچند زمان لازم برای رونق کسب و کار قویا به نوع کار بستگی دارد، ولی موفقیت یک شبه فقط یک افسانه است.
شروع کسب و کار دارای دو مرحله اصلی است: مرحله قبل از راه اندازی و مرحله بعد از راه اندازی. هر دو مرحله معمولاً دو برابر آنچه که شما برنامهریزی کردهاید به طول خواهد انجامید. دلیل این اتفاق کم کاری شما نیست. بلکه مسائلی وجود دارد که از حوزه اختیارات شما خارج هستند. واقعیت این است که موفقیت متشکل از گام های بسیار کوچک است. اگر تفکری غیر از این داشته باشید ممکن است خیلی زود نا امید شوید و دست از تلاش بردارید.
دوست عزیز، نظر شما در مورد محتوای این مقاله چیست؟
آیا شما این نکات مهم کلیدی کارآفرینی را رعایت می کنید؟
خوشحال می شویم نقطه نظرات خود را با ما در میان بگذارید ؟
انتشار مطلب ” نکات مهم و کلیدی موفقیت در کارآفرینی ” با ذکر منبع و دادن لینک بلامانع است.