معنی چشم انداز یا Vision در مدیریت تصویری محرک از آینده مطلوب سازمان است، ترجیحاً تصویر مطلوب و ایده آل سازمان در بیست سال آینده. چشم انداز مهیج و انرژی زاست و بالاترین استانداردی است که یک سازمان می تواند خود را در قبال میزان نیل به آن سنجش کند. چشم انداز آرزو و رؤیای آینده سازمان را به تصویر میکشد. بیانیه چشم انداز مشخص میسازد که سازمان آرزو دارد در آینده چه شکلی به خود بگیرد. نشانگر تصورات ایده آلی است که سازمان می خواهد در قبال ذینفعان (مشتریان، کارکنان، جامعه و سهامداران) نسبت به آن داشته باشند. چشم انداز، رؤیا و الهام بخش سازمان است (سیروس، ۱۳۹۰، ۱۱۳).
در تعریف چشم انداز باید گفت که دورنمایی از سازمان که هم جامع باشد و هم در بیان ساده و روشن ارایه شود و جنبه شعاری داشته، بتواند شعور و انگیزه و هماهنگی دلخواه را در همسو کردن فعالیتهای یک سازمان – برای رسالتی ویژه – به وجود آورد، چشم انداز سازمان نامیده میشود. سه عامل اساس در خلق چشم انداز اثربخش ایفای نقش می کنند،
بنابراین می توان گفت چشم انداز از سنتز عوامل مؤثر در کسب و کار و خلق چگونگی پاسخگویی به آن شکل می گیرد. در نوشتن بیانیه چشم انداز بیش از داده های سخت و کمی، دادههای نرم و کیفی نقش داشته و ایده های خلاقانه، فهم و بصیرت از محیط کار و قابلیت های ادراکی درونمایه اصلی کار هستند (غفاریان و کیانی، ۱۳۸۷، ۵۴).
یک چشم انداز استراتژیک که به خوبی بیان شده است، جاه طلبی مدیریت را در مورد این که کجا می رویم به ذینفعان اعلام و کمک می کند تا انرژی کارکنان شرکت به سوی هدف مشترکی هدایت شود (تامپسون و گمبل،۱۳۹۱، ۳۷). گفتنی است که به علت ایده آل بودن بیانیه چشم انداز سازمان، نباید رسیدن به صد در صد آن مورد نظر مدیریت های ارشد سازمان باشد، بلکه همواره نظر به آن ایده آل باید حرکت به سوی کیفیت بالاتر سازمان را آسان کند. یعنی جهت و مختصات حرکت را مشخص می نماید (پهلوانیان، ۱۳۸۹، ۱۱۱)
شرکت های به راستی بزرگ میدانند که چه چیز نباید هیچ گاه تغییر یابد و چه چیز باید در معرض تغییر قرار گیرد؛ چه چیز مقدس است و چه چیز مقدس نیست. این توانایی کمیاب در بازشناسی تغییرپذیرها از تغییرناپذیرها که مستلزم کاربرد آگاهانه یک دیسیپلین است با توانایی ایجاد چشم انداز، پیوندی تنگاتنگ دارد. معنی چشم انداز میگوید چه بنیانهایی را باید حفظ کرد و به سوی کدام آینده باید پیش رفت. اما چشم انداز واژهای در زبان است که بیشتر بکار می رود و کمتر دریافت میشود؛ و برای اشخاص گوناگون تصورهای گوناگون پدید میآورد: ارزش های عمیق، دستاوردهای برجسته، مرزهای جامعه، هدف های جانبخش، نیروهای برانگیزاننده، یا دلیل وجودی (کالینز و پوراس، ۱۹۹۶).
ایدئولوژی بنیادی، سرشت پایدار یک سازمان را بیان میکند و این هویت پایایی است که از سیکل زندگی محصول یا بازار، جهش های تکنولوژیکی، مدهای مدیریتی، و همه رهبران آن، فراتر است. به واقع، دیرپاترین و مهمترین سهم کسانی که شرکت های چشم انداز مدار میسازند، همین ایدئولوژی بنیادی است. وقتی سازمان رشد میکند، نامتمرکز می شود، گوناگونی می یابد، در سطح جهانی می گسترد، و به کارهای خود تنوع می بخشد، ایدئولوژی بنیادی است که آن را یکپارچه نگه می دارد.
ارزش های بنیادی، اصول اعتقادی دیرپا و اساسی یک سازمان است. ارزشهای بنیادی به عنوان اصول راهنمای جاویدان، به هیچ توجیهی نیاز ندارد؛ آنها برای افراد درون سازمان، ارزش و اهمیت ذاتی دارند. ارزشهای بنیادین برخی از شرکتهای موفق جهان در تصویر زیر آورده شده است.
ارزش های بنیادین برخی از شرکت های بزرگ
مأخذ: کالینز و پوراس،۱۹۹۶
هدف بنیادی، که دومین بخش ایدئولوژی بنیادی را تشکیل می دهد، دلیل وجودی سازمان است. یک هدف بنیادی اثربخش، انگیزه های واقعبینانه کارکنان را در انجام دادن کار شرکت، منعکس می کند. چنین هدفی فقط بازده یا مشتریان موردنظر را شرح نمیدهد، بلکه روح سازمان را نشان می دهد. هدف بنیادی را نباید با هدف های معین یا استراتژی های کسب و کار اشتباه نمود. شما میتوانید به یک هدف معین برسید و با یک استراتژی را به کمال اجرا کنید، اما نمیتوانید به هدف بنیادی دست یابید. هدف بنیادی مانند ستاره راهنما در افق است که همواره به سویش می روند، اما هیچگاه به آن دست نمی یابند. با این همه، اگرچه هدف بنیادی، خود تغییر نمییابد، الهام بخش تغییر است. این واقعیت که هیچگاه نمی توان به هدف بنیادی به تمام و کمال دست یافت به این معناست که یک سازمان هرگز انگیزه پیشرفت و تغییر را از دست نمی دهد.
اهداف بنیادین برخی از شرکتها
مأخذ: کالینز و پوراس،۱۹۹۶
دومین جزء اصلی چارچوب آینده در چشم انداز است. این جزء از دو بخش تشکیل شده است یک هدف بلندپروازانه ۱۰ تا ۳۰ ساله به اضافه توصیف زنده چگونگی دستیابی به آن (کالینز و پوراس، ۱۹۹۶). سازمانهایی که دارای چشم انداز روشن، شفاف و مستند هستند، در وضعیت مشابه نسبت به سازمان های همسان بهتر عمل کرده و موفقیت بیشتری بدست می آورند.
تعریف شفاف چشم انداز به ایجاد نگرشی مشترک از آنچه سازمان در آینده شبیه آن خواهد بود، کمک می کند. سازمانهایی که چشم انداز خود را به صورت شفاف ترسیم میکنند، باعث ترغیب کارکنان به سمت آینده مطلوب سازمان می شوند. چشم اندازی که با هدف آفریدن آینده، نه پیشبینی آینده ترسیم میشود واقعی است. چشم انداز به مثابه ستاره قطب شمال بوده و نقش یک نیروی جهت دهنده و عامل یکپارچه کننده را بازی می کند. سازمان بعد از ترسیم افق چشمانداز، آن را به همگان ابلاغ می نماید تا درک مشترکی از جهت گیری بلندمدت سازمان برای همگان حاصل شود. با توجه به تعریف ارائه شده شکل زیر اجزایی را که در یک بیانیه چشم انداز می تواند به چشم بخورد، نشان می دهد.
تعدادی از عناصر قابل استفاده در ترسیم افق چشم انداز
مأخذ: سیروس، ۱۳۹۰، ۱۱۴
چشم انداز نهایی حتماً باید به تصویب همه اعضای کمیته راهبری برسد. اصلاح چشم انداز پیشنهادی تا جایی ادامه مییابد که اطمینان حاصل شود نظرات تمامی اعضای کمیته راهبری در آن لحاظ شده است.
طرح سؤالات دنباله از اعضای کمیته راهبری نیز می تواند در ترسیم افق چشم انداز مفید واقع شود.
وجود چک لیست در تدوین بیانیه چشم انداز از این جهت اهمیت دارد که باعث میشود معیاری برای سنجش مناسب بودن آن در اختیار باشد. در اینجا برای این منظور چک لیست استانداردی طراحی شده تا بتوان بعد از تدوین بیانیه چشم انداز، آن را نسبت به این چک لیست سنجش کرد و بهبودهای لازم را انجام داد.
خلاصه و به صورت چند پاراگراف کوتاه، ساده و قابل درک است.
همسو و همراستا با چشم انداز بیست ساله کشور و صنعت است.
مدیران در تدوین بیانیه چشم انداز مشارکت داشتهاند.
در عین حال که مبتنی بر واقعیتها و توانمندیهای سازمان است، چالش آمیز و دشوار است.
الهام بخش، قابل به ذهن سپاری و هدایت کننده رفتار بوده و تأثیر ذهنی مثبتی ایجاد میکند.
به آینده مطلوب سازمان برای تمامی ذینفعان توجه شده است.
به جایگاه سازمان در کشور و جهان توجه شده است.
به جایگاه سازمان در قبال همه ذینفعان (کارکنان، مشتریان، سهام داران و جامعه) توجه شده است.
نقش تکنولوژی های مرتبط مورد توجه قرار گرفته است.
برگرفته از سند برنامه استراتژیک واحد تحقیق و توسعه سازمان اتکا
تهیه و تدوین: علی خادم الرضا
انتشار مقاله با ذکر منع بلامانع است.