زمان منبع محدود، تجدید نشدنی و ناملموس است به طوریکه اگر درست از آن استفاده نکنیم ار بین رفتنش را متوجه نمی شویم. برای همین مدیریت زمان (Time Management) برای استفاده درست از آن کاملاً ضروری است. با توجه به تعریف زمان ، مدیریت زمان یعنی تنظیم امور و شرایط به طوری که با استفاده بهینه از منابعی که در اختیار داریم- شامل وقت، فکر، دوستان، ارتباطات، پول و …- بتوانیم بیشترین کارها را انجام دهیم و همینطور بیشترین رضایت را نیز داشته باشیم. به این ترتیب هدف مدیریت زمان دستیابی سریعتر به اهداف و حداکثر بهره وری است. مدیریت زمان عین کیفیت زندگی ماست.
مدیریت زمان یک مهارت است و مثل هر مهارت دیگری یک شبه اتفاق نمی افتد. شما باید آهسته آهسته اقدامات مربوط به مدیریت زمان را انجام دهید تا رفته رفته در شما به صورت عادت تبدیل شوند و شما در آنها مهارت پیدا کنید. مثلث یادگیری را به خاطر بیاورید؛ بهترین راه یادگیری انجام دادن کار است. مهارت پیدا کردن در کاری که انجام می دهید باعت افزایش بهره وری می شود. کلید پیدا کردن این مهارت تجربه و تکرار است. همه به یاد دارید که وقتی در کلاس اول دبستان تازه خواندن و نوشتن را یاد گرفته بودیم چه سرعت پایینی داشتیم. برای خود من نوشتن سه خط دیکته یک روز وقت می برد! اما همه ما با تکرار خواندن و نوشتن در آن مهارت پیدا کردیم و سرعتمان افزایش پیدا کرد.
نباید به آن جدای از سایر مسائل نگاه کرد. مدیریت زمان با تمامی حوزه های زندگی شما در ارتباط تنگاتنگ قرار دارد. شما نمیتوانید زمان خود را مدیریت کنید و خانواده، تفریح، مسافرت، ارتباط با دوستان، تفکر، آموزش و توسعه یا حتی زمانهایی برای کارهای پیش بینی نشده را در نظر نگیرید.
از همه این موارد مهم تر، مدیریت زمان در ارتباط با اهداف شما معنی پیدا می کند. چرا؟ از منظر مدیریت زمان هیچ کاری خنثی نیست. هر کاری که انجام می دهیم یا نتیجه مثبت دارد و یا نتیجه منفی. اما این مثبت و منفی بودن نسبی است.
اینک چه چیزی مشخص می کند کاری که انجام می دهیم نتیجه مثبت دارد یا منفی؟ پاسخ این سوال اهداف و ارزشهای ماست. به عنوان مثال ممکن است شخصی بخواهد برای تفریح روزی یک ساعت آموزش موسیقی ببیند و نواختن یک ساز را تمرین کند. این کار می تواند برای او اثرات مثبت فراوانی داشته باشد. اما شاید اگر این فرد در روز سه ساعت موسیقی تمرین کند، برایش اثرات منفی به دنبال داشته باشد و نتواند کارهایی را که باید انجام دهد. اما از طرف دیگر ممکن است برای شخصی که می خواهد یک موسیقیدان حرفه ای و تراز اول باشد این تمرین سه ساعته در روز حتی ناکافی باشد. در اینجا تفاوت میان مثبت و منفی بودن یک کار مشخص برای دو شخص متفاوت به اهداف آنها بستگی دارد.
دوست عزیز، نظر شما در مورد محتوای این مقاله چیست؟
شما چقدر از مدیریت زمان در کارهای خود استفاده می کنید؟ از چه تکنیک های مدیریت زمانی استفاده می کنید؟ لطفاً مثال استفاده خود از مدیریت زمان و نتایج به دست آمده را در قسمت نظرات بیان کنید.
خوشحال می شویم نقطه نظرات خود را با ما و دوستان دیگر در میان بگذارید؟
انتشار مطلب با ذکر منبع و دادن لینک بلامانع است.