تعریف کارآفرینی سهل و ممتنع است. هر شخصی در یک لحظه درنگ ممکن است به راحتی بتواند تعریفی برایش بگوید و آن را توصیف کند. اما آیا واقعا نتوانسته تعریف درستی از کارآفرینی ارائه دهد؟ کارآفرینی واژه ای است که می توان مبتنی بر ادبیات دانشگاهی و حتی رفتارهای تجربی کارآفرینان ساعتها درباره مفهوم آن صحبت کرد و این کاریست که من قصد انجام آن را دارم.
بنابراین در چندین نوشته مختلف توضیحاتی درباره جنبه ها و ابعاد مختلف کارآفرینی ارائه می دهم. در این اولین نوشته، درباره پویا بودن مفهوم کارآفرینی در طول اعصار مختلف صحبت می کنم.
کارآفرینی Entrepreneur واژه ای با ریشه فرانسوی و تشکیل شده از دو واژه دیگر Entre به معنی فی مابین و Pendre به معنی متعهد شدن است. با ترکیب این دو واژه کنار هم متعهد شدن به انجام کاری (راه اندازی کسب و کار به صورت مشخص و معنای امروزی آن) معنی می یابد. اما کارآفرینی مفهومی پویا در طول زمان بوده است و در هر دوره تاریخی، متناسب با شرایط و مختصات ویژه آن دوره معنا و کارکرد ویژه خود را داشته است.
این عنوان به پروژه های بزرگ را انجام می دادند. با در نظر گرفتن زمینه تاریخی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی آن دوران، یعنی دوره پایانی قرون وسطی و آغاز رنسانس، در می یابیم که منظور از این پروژه های بزرگ، پروژه هایی هستند که به دستور حاکم سیاسی، فئودال، یا کلیسا اجرا می شوند و مواردی مانند دیوار دفاعی شهرها، کلیساها، شهرسازی، پادگان ها و عمارت های بزرگ، راه و زیرساختها و … را شامل می شوند. در اینجا کارآفرین مجری هماهنگ کننده ای است که متعهد به انجام کار خواسته شده از وی شده است.
در این دوره دستاوردهای بزرگ صنعتی و اختراعات و نوآوری های متعدد بشر، وی را قادر به تولید انبوه می کند. در این دوره استفاده از نیروی ماشین بخار در زمینه های مختلف از لوکوموتیو و حمل و نقل گرفته تا ماشین آلات صنعتی کارخانجات فراگیر می شود. در همین دوره است که کارآفرینی از منظر علوم مختلف مورد توجه قرار می گیرد. اقتصاددانهای مختلفی به بررسی نقل کارآفرین در اقتصاد در طیف های گوناگون می پردازند. به عنوان مثال از اقتصاد کلاسیک که نقش کارآفرین در حد یکی از سایر عوامل تولید مانند زمین، نیروی انسانی، تجهیزات، مواد اولیه و … می دانند تا اقتصاددانانی مانند ژان باتیست سی که نقش کارآفرین را هماهنگ کننده منابع تولید دانسته که موجب افزایش بهره وری در کارهای میشود.
به طور کلی در این دوره است که مفهوم مخاطره پذیری و ریسک در کارآفرینی راه پیدا می کند. به طوری که اقتصاددانی مانند ریچارد کانتیلون مفهومی از کارآفرین ارائه می دهد و به این موضوع اشاره می کند که کارآفرین شخصی است که مواد اولیه را به قیمت معلوم می خرد، روی آنها کارها و تغییراتی انجام میدهد (یا نمیدهد) تا آنها را به قیمت نامعلوم و با احتساب سود خود بفروشد. در اینجا عامل انجام کار، تأمین کننده مالی و سایر منابع، مخاطره پذیر، همه و همه خود شخص کارآفرین است.
زمانی که تولید محصولات صنعتی رشد بیشتر می گیرد. در اینجا نقش سرمایه گذار و تأمین کننده مالی از نقش کارآفرینی جدا شده و اشخاص دیگری مانند بانک داران و سرمایه گذاران آن را بر عهده می گیرند. در این دوره کارآفرین کسی است که به دنبال ایده های خلاقانه و نوآورانه است تا محصولات جدید (از نظر فنی) تولید کند. بنابراین تمرکز خود را بر روی ساخت محصولات جدید و ارائه آن به بازار می گذارد. اما از آنجایی که برای اجرایی کردن این ایده ها همچنان نیازمند تأمین مالی است، باید سرمایه داران و بانکداران را به همکاری مجاب کند. این کار بیش از آنکه با صحبت شفاهی و مذاکره امکان پذیر باشد، نیازمند سند مکتوبی است که به اجزای کسب و کار، فرآیند کسب و کار، محصول و بازار، محاسبات و پیش بینی مالی کارآفرین از آورده فعالیتش و …. بپردازد. بنابراین طرح کسب و کار یا Business Plan حاصل این تفکر و این دوره زمانی و تفکیک نقش های کارآفرین و سرمایه دار است. طرح کسب و کار با هدف تأمین مالی، ابزار است که به کارآفرین کمک می کند تا بتواند سرمایه گذاران را به همکاری در انواع مختلف (شراکت، وام دادن، سهام دادن و …) مجاب کند.
این نکته لازم به ذکر است که این سند کاربردی در دوره خود، زمانی که بازارها ثبات داشتند و آینده قابل پیش بینی بود کاربرد فراوان داشت، اما امروزه در محیط پیچیده کسب و کار که عدم قطعیت در آن موج می زند، کاربرد چندانی ندارد. بنابراین در مراحل ابتدایی راه اندازی کسب و کار، طرح کسب و کار جای خود را به مدل کسب و کار داده است.
در این دوره است که عرضه بر تقاضا پیش می افتد، بازارها از محصولات یکسان اشباع شده اند، مشتریان توان مالی و آگاهی بالاتری پیدا کرده اند و همه این موارد به این موضوع دامن می زند که رقابت در بازار برای فروش کالاها بالاست و از طرف دیگر محصولات به شکل مشابه گذشته جذابیتی برای بازار ندارند. بنابراین نیاز است تا تغییرات محتوایی و فرمی در محصولات داده شود تا برای خواسته ها و سلایق مشتریان مختلف و بازارهای هدف مختلف جذاب باشد. از اینجاست که مفهوم گوشه بازار یا nitche market شکل می گیرد.
بنابراین کارآفرینان و کسب و کار برای اینکه از رقبا خود پیشی گرفته و سهم بیشتری از بازار را در اختیار داشته باشند، ناچار هستند که دست به نوآوری بزنند و محصولات جدید با ویژگی های جدید را روانه بازارهای مختلف نمایند. اینجاست که اهمیت و ضرورت نوآوری بیش از پیش محرز شده و به یک مولفه کلیدی در تعریف مفهوم کارآفرینی تبدیل می شود. البته از قبل تر از این زمان و از اوایل قرن بیستم هم مفهوم نوآوری در ادبیات کارآفرینی راه پیدا کرده بود و ژورف شومپیتر که از او به عنوان پدر کارآفرینی یاد می کنند، کارآفرینی را موتور اقتصادی تعریف کرده بود و قلب آن را نوآوری دانسته بود. با این وجود از اواسط قرن بیستم به بعد بود که این مفهوم جایگاه عملیاتی گسترده پیدا کرد و جز لاینفک DNA کارآفرینی قلمداد شد.
جایی که پارادایم پست مدرنیسم در عرصه های گوناگون اجتماعی و همچنین عرصه کسب و کار و مفاهیم مدیریتی راه باز کرده است. در این دوره مفاهیمی مانند کوچکی، چابکی، استقلال رای و عمل و … نقش پررنگ تری پیدا میکنند و بدین ترتیب گرایش کارآفرینان به سمت راه اندازی کسب و کارهای خرد و متوسط افزایش پیدا می کند. امروز نیز این کسب و کارها در اشکال مختلف خود (صنعتی، بازرگانی، خدماتی، خانگی، خانوادگی، مستقل فردی، شراکتی و …) به شکل گسترده مشغول به فعالیت هستند و به طور عمده در دنیا بیشتر سهم را از آن خود کرده اند. بطوریکه در بسیاری از کشورها کسب و کارهای خرد و متوسط سهم بالای ۹۰ درصدی از کسب و کارها را دارند.
از این زمانه به بعد است که بیش از پیش مفهوم و کارکرد کارآفرینی به راه اندازی شرکت و کسب و کار مستقل پیوند خورده است و با آن شناخته می شود. از این زمانه به بعد است که دغدغه های کارآفرینی و مدیریت کسب و کار از کمیت، کیفیت و سرعت تولید محصولات فراتر رفته و وارد فضای نوآوری و ارزش افزوده از جنس نوآوری می شود.
همانطور که ملاحظه می کنید در هر دوره عمده زمانی و متناسب با خواستگاه و شرایط محیطی، کارکردها و مفاهیم مختلفی راجع به کارآفرین و کارآفرینی مطرح می شود و به آن افزوده می شود. در این نوشته به چند مفهوم و کارکرد عمده در طول زمان اشاره شده که عبارت بودند از؛ متعهد شدن به انجام کار (به خصوص راه اندازی کسب و کار و یا تولید محصول و ارائه خدمات)، مخاطره پذیری، تأمین منابع، تأمین مالی، خرید و فروش مواد اولیه و تولید شده، نوآوری، راه اندازی کسب و کار کوچک. اما مولفه های کارآفرینی موارد بسیار بیشتری از نکات گفته شده را در بر میگیرد. بنابراین در نوشته های بعد به مرور و بررسی برخی از این مولفه های می پردازم.
همچنین شما دوست عزیز می توانید نکات نوشته شده در این مقاله به همراه توضیحات بیشتر را در قالب پادکست رادیو کارآفرینی در قسمت زیر بشنوید.
مدت زمان ۱۷ دقیقه
حجم فایل ۱۷ MB
همچنین می توانید رادیو کارآفرینی را در کست باکس دنبال کنید.